•| نایل |•بالاخره برای بیرون رفتن با هری آماده بودم .
بیرون هوا واقعا سرد بود برای همین تصمیم گرفتم یه ژاکت گرم تنم کنم که یکدفعه صدای در رو شنیدم که باز شد و هری رو دیدم که منتظر من بود ، مثل همیشه خوشتیپ ...آره ، من گفتم خوشتیپ چون به هرحال چه دوسش داشته باشی چه ازش بدت بیاد ، نمیتونی انکار کنی که اون هاته
بدم میاد اینو اعتراف کنم اما وقتی میبینمش تمام نفسم رو بند میاره
+ آماده ای عشقم ؟!
- آره ... آمادم
••••••••••••••••••••••
+ خب ، حالت چطوره ؟
بهش نگاه کردم و لبخند زدم اما نگاهش غمگین و پر از استرس بود ، واقعا دلیلشو نمیدونستم
- این دفعه سومه که امشب این سوالو پرسیدی ، و برای دفعه ی سوم ، من حالم خوبه ، ممنون ...
+ تو واقعا زیبا شدی ، مثل همیشه
سرمو برگردوندم و دوباره بهش نگاه کردم و لبخند بامزش روی صورتش نقش بسته بود
کم کم به پارک رسیدیم و به سمت یه نیمکت قدیمی رفتیم
- میخوای بشینیم ؟
به نیمکت اشاره کردم و کنار هم نشستیم
- چرا میخواستی امشب باهام بیرون بیای ؟، یعنی منظورم اینه که من آدم حوصله سر بری هستم
+ چرا یه جوری رفتار میکنی انگار هیچ وقت همو نمیشناختیم و با هم رابطه نداشتیم ؟!
+ نی ، من میدونم که تو حوصله سر بر نیستی ...- اما حتما دلیلی داشته که میخواستی امشب بیرون بریم
+ نه ...
سریع و بدون هیچ مکثی جوابمو داد
ابروهامو بالا انداختم و به سمت دیگ ای خیره شدم- خیلی خب پس ...
از جام بلند شدم و بهش نگاه کردم
- من میرم خونه ، واقعا حوصلم سررفته و تو هم کار باحالی نمیکنی هری
+ نه ، وایسا ... بهت نیاز دارم ...
سر جام خشکم زد و به زمین خیره شدم
این جمله مثل یه توپ توی سرم میچرخید
این جمله رو وقتی با هم بودیم همیشه بهم میگفت ...
YOU ARE READING
Roommates | Narry version | Persian
Fanfiction•| C O M P L E T E D |• ✨Highest Ranking : #3 in narrystoran ✨ این فن فیک ترجمه شدهی یک فن فیک خارجی هست امیدوارم لذت ببرید نایل بعد از گذشت مدت ها دوباره هری رو ملاقت میکنه البته نه یه ملاقات عادی بلکه هری حالا به عنوان هم اتاقی اون توی یه آپا...