18

211 39 46
                                    




•| نایل |•

بعد از اینکه  در رو براش باز کردم روی مبل نشستم و به دیوار زل زدم .
و حتی به هیچی فکر نمیکردم ، تصمیم گرفتم به سمت پنجره برم . صندلی رو برداشتم و بغل پنجره گذاشتم و به بیرون نگاه کردم

تمام چیزی که توی دیدم بود یه خیابون خلوت و چندتایی ماشین وستاره هایی که توی آسمون سیاه میدرخشیدن

فقط و فقط سکوت ... بدون هبچ صدایی
خسته بودم اما نمیتونستم بخوابم . ذهنم پر از افکاری بود که نمیدونستم باهاشون چیکار کنم .
فقط موقعی که فکر کردم همه چی درسته ، دقیقا وسط کلی اشتباه بودم ...

میدونم که هری از اتاقش بیرون اومد و صدای پاهاشو میتونستم بشنوم .
حتی یه اینچ هم تکون نخوردم حتی سعی نکردم بهش نگاه کنم .
اما یکدفعه یکی از صندلی ها رو از پشت میز برداشت و کنارم نشست .

+ حالت خوبه ،؟ __ نایل خواهش میکنم

فهمیده بود که من هیچ توجهی بهش ندارم
برای همین با صدای آرومی ازم پرسید ، احساس میکنم فکر می‌کرد اگر یکم صداشو بالاتر ببره ممکنه منو بشکونه

من حتی جوابشم ندادم میخواستم تا ابد ساکت باشم ..

انگار میخواستم این لحظه رو متوقف کنم ، اما ما هیچ وقت چیزایی که از اعماق وجودمون رو میخوایم رو نمیتونیم به دست بیاریم . میتونیم ؟ البته بعضیاشون رو شاید

+ التماس میکنم ، خواهش میکنم یه چیزی بگو
+ باشه فهمیدم . تمام اینا حقمه ، فقط اینو بدون —- دوست دارم نایل . همیشه

بلند شد و پیشونیمو بوسید و رفت .
بعد از اینکه چشمامو بستم یه قطره اشک روی گونه م سر خورد .

واقعا درد داره .. خیلی درد داره . فقط آرزو میکردم میتونستم منم بهش بگم

منم دوست دارم ، هری ...

•••••••••••••••••••••••••••••••••

اشتون : { نایل حرف بزن خواهش میکنم ..}

- چی میخوای اشتون ؟

{ بالاخرههههه امروز یه چیزی به غیر از " سلام ، چی دوست دارید بخورید ، روز خوبی داشته باشید و صبح بخیر " ازت شنیدم ..}

اون راست میگه از اون شب به بعد من دیگ خیلی حرف نمیزنم . ( بدترین شب زندگیم )

حرف زیادی جز همون حرفایی که اشتون گفت تا الان نزدم ولی هری هنوز دست بردار نیست و تلاششو میکنه تا بتونه بتونه باهام حرف بزنه . اما تمام چیزی که گیرش میاد  ( بله و خیر و جوابای کوتاهه ) .
در حقیقت من اصلا مطمئن نیستم که ماهنور واقعا با همیم یا نه ،؟
شاید ؟ نمیدونم .. اما اون سعی میکنه طوری رفتار کنه که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده

Roommates | Narry version | Persian Where stories live. Discover now