15

161 46 32
                                    







•| نایل |•

کالوم : « سلام هری . »

+ کالوم ؟!

کالوم ؟!... یه لحظه صبر کن . اون دوست پسر قبلی شه که دربارش باهام حرف زده بود . چرا اون اینجاس ؟ چی میخواد ؟!

« هی بیب »

به هری نگاه کرد و منم بهش نگاه کردم

+ تو اینجا چیکار میکنی ؟!

« یادت رفته ؟قرار بود بیای خونم همو ببینیم »

- چی ؟!

بعد از چند دقیقه بالاخره منم حرف زدم و با تعجب به هری نگاه کردم

+ نایل بزار برات توضیح بدم .

« اوه نه بزار من توضیح میدم »

سرمو به سمت کالوم برگزدوندم و با تعجب بهش نگاه کردم

« اون بهم زنگ زد و گفت که میخواد منو ببینه منم قبول کردم اما بعدش بهم گفت که باید صبر کنه تا تو بخوابی و بعدش بتونه بیاد . بعد اون دیر کرد و منم نگران شدم . خیلی نگران شدم ...»

- اوه واقعا ، واو این محب تو رو میرسونه کالوم .

(فقط منتظر بودم تا بتونم بکشمش...)

« تو اسممو میدونی ؟ صبر کن ، اون بهت گفت که توی پارتی داشت التماسمو می‌کرد تا دوباره با هم باشیم !؟ واو من واقعا نمیدونم الان دقیقا داره چه اتفاقی میوفته اما میدونم که اون داشت دروغ میگفت و کاملا مطمئن بودم .
(*یعنی الان اجازه دارید هر نوع فحشی رو نصارش کنید *)

- آره ... آم راستی من نایلم ..

« آره میدونم ... اون دربارت بهم گفته عزیزم »

- خب اون اینم بهت گفته که من دوست پسرشم و تمام مدت فقط به من فکر میکنه و این همون دلیلیه که اون باهات بهم زده ؟!

بهش پوزخند زدم و به هری نگاه کردم .
تمام عصبانیت و استرس رو می‌شد توی چهره ش دید .
بعد از رفتن کالوم بهتره که یه توضیح خوب برای تمام این اتفاقا داشته باشه

« عذر میخوام چی گفتی ؟!»

- تو شنیدی چی گفتم ...

+ فکر کنم دیگ باید بری

هری بالاخره بعد از کلی سکوت حرف زد و بعدش بهم نگاه کرد

« خیلی خب ، خیلی خب الان میرم اما به زودی میبینمت . امیدوارم دوباره همو ببینیم نایل ..»

- منم امیدوارم کالوم . اوه و خواهش میکنم یادت نره در رو پشت سرت ببندی ...

عصبانیت رو که توی صورتش موج میزد حس میکردم .
باید بگم کاملا قرمز شده بود . سریع بیرون رفت و در رو محکم بست .

برگشتم و به هری نگاه کردم که به زمین زل زده بود
دستشو گرفتم و روی مبل کنارش نشستم .
من دیگ واقعا از دعوا کردن و حرف زدن و عصبانی شدن خسته شدم . امانمیتونم باور کنم که این کارو باهام کرده ... این تمام ترس من بود وقتی بخشیدمش

Roommates | Narry version | Persian Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon