باز هم آسمان خاکستریست.
باز هم گروه گروه کلاغ.
سیاهاند. رنگ مناند. دوستشان دارم. مثل سنگ! مثل قلبم.
از هم جدا میشوند و به هم میپیوندند. مثل من و تو. مثل ما. دستتر بگویم، مثل م.ا .من میروم. من راه میروم. سنگها زیر پایم هستند. سنگفرش. همین خیابان، همین کوچه، همین فرهنگ لغت. تو اسمش را انتخاب کن، همان صدایش بزن.
من راه میروم. ماندهام که چند بار روی این سنگها خون ریخته؟ چندبار رنگ شدهاند؟ زیبا و برازنده شدهاند؟ پر از قرمز، قرمز کثیف شدهاند؟من راه میروم. البته، این سنگها جدیدند. خاک زیرشان چی؟ همان که از عمر هزاران من و م.ا بزرگتر است؟ این کره... خط... تئوری های مختلف! هر چی! این زمین چندبار خون دیده؟ چند بینهایت مرگ؟
من به تولدها کاری ندارم، آنها هیچیاند. آخرش به مرگ ختم میشوند. یک دایره. دایرهی زندگی. هه!
من اما راه میروم. کفشهایم عجیبند. نه اینکه خودشان عجیب باشند ها! نه! راه که میروم، زیاد که نگاهشان میکنم، حرکاتشان عوض میشود. فلسفهاش چیست؟
من راه میروم.
YOU ARE READING
The earth
Short Storyخندید. به ریش زندگی. به ریش همه. خندید. گور بابای زندگی! روی این زمین، مرگ حاکم اصلیست! حالا بگو ببینم، بازم ولادت برات با ارزش هست!؟ هه! عزیزم قبرستان مقدسه! باور نمیکنی!؟ مگر صدای خنده را نشنیدی!؟