شکلات تلخ...
شیرین مثل حس دیدنت؛ و تلخ مثل رفتارت با من.
اول، سخت است. مثل تو که سرسختی، سرسختی که دیگر نه مرا ببینی و نه کلمهای با من رد و بدل کنی.من تمام شدهام. م.ا تمام شدهایم. جدا. م.ا
نقطه.و بعد نرم میشود. مثل تو که از سر دلسوزی با خود میگویی باشد، و کمی حرف میزنی. دلم پر میکشد برای صدایت. پر میکشد.
شکلات رنگ خاک است. خاک چیز قدرتمندیست.
هیچ پی بردی؟
YOU ARE READING
The earth
Short Storyخندید. به ریش زندگی. به ریش همه. خندید. گور بابای زندگی! روی این زمین، مرگ حاکم اصلیست! حالا بگو ببینم، بازم ولادت برات با ارزش هست!؟ هه! عزیزم قبرستان مقدسه! باور نمیکنی!؟ مگر صدای خنده را نشنیدی!؟