روزا بهترن
میتونی به خودت دلداری بدی ک همه چی خوبه
اما شب
کاش هیچوقت شب نشه:)-L💙
------------------------------------------------------------------------
(Waves_Dean lewis)🎧🔊
باهمون لباسایی ک شب باهاشون توی پارک خوابیده بود
رفته بود مدرسهوارد کلاس ک شد صدای پچ پچا بلند شد
دم در ایستاده بود و به جای خالی ک اولا سبز مینشست نگاه کردازش رد شد و جای صندلی خودشون دوتا رفت
درکولشو باز کرد و ماژیکشو برداشتروی صندلی سبز بزرگ نوشت "هری" و دقیقا کنارش روی صندلی خودش نوشت "لویی"
کولشو برداشت و رفت سرجای اولِ سبز یعنی کنار زرد نشست
باماژیکش کنار این یکی صندلی یه "♡H" کوچولو نوشتزرد ک وارد کلاس شد و آبی رو روی صندلی کنار خودش دید اولش تعجب کرد
ولی بعدش اروم اومد و پیشش نشستاهسته پرسید
"خبری از هری نشد؟"
آبی سرشو تکون داد
"تا یه هفته لندن نیست"زرد ک قضیه رو فهمیده بود فقط دستشو گذاشت رو شونه ی آبی و به صورتش نگاه می کرد و با خودش فکر می کرد زیر چشماش از این گود تر هم می تونستن باشن؟
"یه چیزِ خوب بگو!"
صدای آبی ک به میزش زل زده رو می شنوه و جا می خورهکمی فکر می کنه و به هوای امید دادن به آبی می گه
"اون برمی گرده لویی! و وقتی برگرده خیلی چیزا قراره بهتر بشه!"آبی اما نفسشو لرزون میده بیرون و با چشمای پرشدش به زرد نگاه می کنه
"اگه نیومد چی؟ اگر قرار باشه دیگه هیچوقت نیاد؟"
و اشکاش شروع می کنن به ریختن اما اون زودتر صورتشو پنهان می کنه و اشکاشو با عصبانیت از روی صورتش کنار می زنه"لعنت بهت! گفتم یه چیزه خوب بگو!"
و آبی دقیقا زمانی ک معلم وارد کلاس شد از در رفت بیرون و زرد رو با یه عالمه عذاب وجدان تنها گذاشت!زنذگیش بهم ریخته بود
به معنای واقعی
وقتی فقط یک نفر رو برای زندگی انتخاب کنی
وقتی یکی باشه کل زندگیت
بدون اون تو مثل یه ادمه ترسیده ی بی دفاعی
انگاری ک اون یه عادته ک تو نمی تونی بشکنیش:)توی سالن ک به سمت محوطه می رفت
هرجایی رو ک نگاه می کرد سبز رو می دید
خاطراتشون زنده می شداومد توی محوطه و نشست روی نیمکتِ همیشگی خودش و سبز
هرجای محوطه کارایی ک با سبز کرده بود رو یادش میاورد
وقتی روی زمین دراز کشیده بودن و می خندیدن
وقتی گوشه ی دیگه ای با زرد نشسته بودن و به دیوونه بازیاش می خندیدنطوری ک سبز کنارش راه می رفت
بوی عطری ک توی دماغش بود
گرمی دستاشون رو ک به یاد می اورد باعث می شد کف دستاش مور مور بشه
ESTÁS LEYENDO
°THe paIn U GiVe°
Chick-Lit"Larry Stylinson Sad Short Story" ° تاحالا چند شب ارزو کردی که یه نفر برات بمونه؟° *این فف شامل سلف هارم,خودکشی تدریجی,فحاشی,سد پارتس, می باشد* ******************** #2_death #1_diary #1_gaylove #2_highschool #1_thoughts #1_psycho #2_louisandharry