گاتهام/مکان نامشخص
زین با سردرد بدی از بهوش اومد. چند بار پلک زد تا دیدش توی اون تاریکی بهتر بشه.
وقتی فهمید به یه صندلی بسته شده زیاد زور نزد تا خودش رونجات بده.
_جدن؟ فکرمیکردم برای پادشاه جنایت گاتهام مارت بهتر از یه کلیشه مسخره باشه
توی هوا داد زد و جوابش همون خندهی چندشآور بود که باعث میشد حس های عنکبوتیش دیوونه بشند.
_کاریش نمیشه کرد. من همیشه کلاسیک بودم
از توی تاریکی بیرون اومد و اسلحهی توی دستش رو زیر چونهی زین گذاشت. از نزدیک وحشتناک تر بود. اما چیزی نبود که زینوبترسونه.
_و قربانی هامم کلاسیک دوست دارم
زین با پررویی تمام به چشماش زل زد و بعد به دستش نگاه کرد که روی ماشه بوده و کم کم داشت فشارش میداد.
قلبش داشت بیشتر از هر موقع میزد و نفساش تند شده بودند. لبخند جوکر بزرگتر میشد وقتی بالاخره ترسو توی چشمای زین دید.
ماشه رو کشید و یه پرچم که روش نوشته بود BAM ازش بیرون اومد. زین نفس حبس شدش رو خارج کرد و دوباره اون شروع کرد به خندیدن.
اینقدر خندید که نفس کمآورد. زین الان یه موقعیت فوقالعاده داشت. میتونست طناباش رو با یه حرکت پاره کنه و به اون دلقک سیرک بفهمونه اون بلک اسپایدره.
اینطوری هویت اصلیش رو براش فاش میکرد، اما مهم نبود چون زین جون اون حرومزاده رو میگرفت و هرکی هم میپرسید میتونست بگه بلک اسپایدر اومده و نجاتش داده.
یا شاید بهتر، اون به همه میگفت کار بتمنه و اونوقت میتونست ببینه اون خفاش لعنتی برای اینم یه برنامه داره یا فقط بقیه چیزارو تحت کنترل میگیره؟
اما زین ترجیح داد همونجا بشینه و یکم بیشتر با جوکر گپ بزنه. شاه گاتهام اونقدرام ترسناک نبود که میگفتن.
_صادقانه جوکر، اونقدرام که میگن ترسناک نیستی
توی یه حرکت ناگهانی صورتش رو جلو آورد به طوری که نفسای نفرتانگیزش به صورت زین میخورد.
_اوه عزیزم، وحشت هنوز شروع نشده
بعد اون برگشت وسرش رو توی دستگاهی کرد که زین نمیتونست ازش سر دربیاره.
_چرا من؟
ازش پرسید. منظورش اینه که زین میفهمید که چرا گابلین دنبال گوئن بود. یا چرا همه دنبال لوییس لینن. اونا کسایین که قهرمانا بهشون اهمیت میدن.
اما بتمن، اون هیچ نقطه ضعفی نداره. تنها کسایی که اون دورش داره رابینهاشن که اون لعنتیا خیلی خوب بلدن از خودشون مراقبت کنن.