بت کیو

544 139 66
                                    

عمارت پین/گاتهام

_ممنون آلفرد

هری گفت و آلفرد براش سری تکون داد. بعد از اون در عمارت بسته شد.

هری به طبقه‌ی بالا رفت، به جایی که حالا اتاق تیم دریک شده. رابین سوم و جانشین جیسون. کسی که هری تا چند ماه پیش اصلا نمیدونست وجود داره.

_هری؟

تونست صدارو تشخیص بده. راهی که رفته بود و برگشت و با لبخند به زین نگاه کرد.

_هی زین. نمیدونستم اینجایی

_آره، دیگه داشتم میرفتم. تو چرا اینجایی؟

هری با استرس به پرونده‌ی تو دستش نگاه کرد که راجع به رأس‌الغول بود. لیام میخواست تیم با گروه کوچیکش بره و نگاهی بهشون بندازه.

_آممم لیام گفتش که.... اینو به تیم بدم

_چی هست؟

_میدونی.. یه طراحی راجع به این تجهیزات جدید پین

زین سری تکون داد و نگاهش به پرونده خیره موند. هری هر دقیقه بیشتر استرس میگرفت.

_شاید من بتونم...

_فوق سریه. توهین نباشه اما لیام خیلی تاکید کرد به تیم بدمش

_درسته. ولی تیم اینجا نیست

هری سریع تکون داد و با یه لبخند مصنوعی از کنار زین رد شد که صدای اون بازم جلوشو گرفت.

_هری، من میتونم بهت اعتماد کنم؟

هری یه نفس عمیق کشید و دوباره برگشت سمت زین.

_البته زین، چی شده؟

_تو حس نمیکنی جدیدا رفتارای لیام خیلی عجیب شده؟

این حرف باعث شد هری تو دلش پورخندی بزنه. «جدیدا؟» فکر کرد. چون اون مرد همیشه عجیب و غریبه. اما بجاش سرشو به معنی نه برای زین تکون داد.

_نه زین. چرا همچین فکری میکنی؟

_میدونی، چند روزه چیزایی عجیب ازش میبینم. توی مهمونی ها از من فرار میکنه، چند روز پیش جای چنگ روی سینه‌ش دیدم... فکر میکنی میخواد باهام بهم بزنه؟

هری دقیقا همونجا میخواست به اون زین مظلوم و ناراحت بگه اون دوست پسر لعنتیش بتمنه و نباید خودشو اینطوری ناراحت کنه. چون صادقانه، اون پسر وقتی ناراحته میتونه دل همرو به رحم بیاره.

برای همین هری جلو رفت و دستش رو توی دست زین گذاشت ‌ باعث شد ا‌ون بهش نگاه کنه.

_زین، لیام شاید آدم ایده‌آلی نباشه. با تمام چیزهایی که بهش گذشته اون مطمئنن نیست. اما من از یه چیز مطمئنم، اونم اینه که اون تو رو بیشتر از هرچیزی دوست داره

mask off (Book2)(ziam)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora