اتاق مطالعه

544 119 29
                                    

بت‌کیو/گاتهام

صدای کفش های آلفرد توی غار پیچیده شد. اما وزود اون باعث‌ نشد که لیام سرشو از روی کیبور بیرون بیاره.

_سرتون شلوغه ارباب لیام؟

_مثل همیشه‌ست آلفرد

_آیا باید یادآوری کنم که فردا مهمونی در پیشه آقا؟

_نمی‌تونی برای یه روز دیگه لغوش کنی

_اگر لغوش کنم بار هشتم میشه قربان. به علاوه طبق دستور برای ارباب زین دعوتنامه و کت شلوار فرستاده شده. ارباب زین شاید متوجه غیبت شما بشه

لیام آهی کشید و به صندلیش تکیه داد. جرعه‌ای از قهوه‌ای که آلفرد براش آورد بود خورد. اون واقعا نمی‌تونه الان به فکر یک مهمونی باشه وقتی هنوز داره دنبال جیسون میگرده و چهارچشمی جوکر‌ رو میپاد.

_تو میدونی که حق با آلفرده لیام. من میتونم یه شبو گشت بزنم

تیم گفت درحالی که داشت با حریف خیالی خودش تمرین میکرد.

_این چند شب با بقیه شبا فرق داره تیم. الان خیلی خطرناکه برای اینکه خودت گشت زنی شبانه‌رو بری

_نگران چی هستی لیام؟ جوکر‌ توی سلولش داره میپوسه و جیسون دمش رو گذاشت رو کولش و رفت

با اومدن اسم جیسون خون لیام به جوش اومد. دستاش رو مشت کرد اما سعی کرد آرامش خودش رو حفظ کنه.

_تو‌ شنیدی چی گفتم تیم

تیم در جواب فقط چشماش رو چرخوند و به تمرین کردن ادامه داد. خدا میدونست قراره چه شب کسل کننده‌ای بشه.



عمارت پین/گاتهام

عمارت از مهمون ها پر شده بود. آلقرد سینی شامپاین سمت ابرقهرمایی برد که مهمونش بودن.

_شامپاین؟

_ممنون من مست نمیکنم

هری گفت و لویی یه لیوان برداشت. دایانا با تعجب به لیوانا نگاه کرد.

_این چیه؟

_شامپاین

_کاربردش چیه؟

_اون مثل شرابه، یه نوشیدنی

دایانا با تردید لیوان شامپاین رو برداشت پ بعد به آلفرد نگاه کرد.

_باشد تا هِرا همرات باشه

ولی آلفرد بدون اینکه چیزی بگه از پیش اونا رفت. گاهی با خودش فکر میکرد اینا چطوری میتونن زمین نجات بدن.

_دارم بهت میگم هری. تو بیشتر از چیزی که فکرشو بکنی گند زدی.جیسون مرد ولی الان زنده‌ست

_کلارک این چجوری امکان پذیره؟ مسخره نشو

_فکر میکنی دارم باهات شوخی میکنم؟ فکر میکنید ردهود کی بود؟

mask off (Book2)(ziam)Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz