در آینه به خودم نگاه میکنم...
به لک های کوچک و بزرگ گردنم...
ب یاد تو لبخند میزنم که همیشه میگفتی...
اینجا جاییست که میتوانم بگویم تمام تو برای من است...
اما حیف که دیگر نماندی که بگویم...
کل وجودن برای توست...****************************
پارت شونزدهم...
متوجه شدید که لک های گردن برای چی بود دیگه؟!
منظور از اینکه گفت میتوانم بگویم تمام تو برای من است یعنی با لاوبایت هام میتونم بگم تو فقط برای منی...
خب نظرتون؟
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Notes for him
Фанфикزندگی با تو شیرین ترین رویا... و بدون تو دردناک ترین عذاب هست... (Completed)