بعد رفتنت دیگر نقاشی نکشیدم...
آخه،دیگر دلیلی برای نقاشی کشیدن نداشتم...
زمرد هایم را دزدیدی...
اما به جایش اقیانوس را جایگزین کردم...***********************
پارت دوازدهم...
اینجا منظورش از اقیانوس را جایگزین کردم یعنی بعد رفتن تو به جای کشیدن چشمای سبز تو(تشبیه به زمرد کرده) چشمای ابی لویی(تشبیه به اقیانوس کرده) رو میکشم...
کلا با ما بیاید جلو ادبیاتتونم قوی میشه...
از جلسات بعد نکات دستوری روهم مشخص میکنم براتون😂😂😂😂
نظرتون؟
![](https://img.wattpad.com/cover/215612138-288-k50240.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Notes for him
Fanficزندگی با تو شیرین ترین رویا... و بدون تو دردناک ترین عذاب هست... (Completed)