امروز صاحب چشمان رویایی را از نزدیک دیدم...
سلام کرد و من لبخند زدم...
محو زیبایی چشمانش شده بودم...
میدانم به خودم قول داده بودم فقط غرق زیبایی زمرد های تو شوم اما...
توهم به قولت عمل نکردی...
همان که گفتی...
تا آخرین لحظه عمرم عاشقت میمانم...****************************
پارت دهم...
خیلی سخته عاشق کسی بشی و بخوای فردی که عاشقش بودی رو از یاد ببری...
مخصوصا اگر اون هری باشه...
و همچنین صاحب چشمان رویایی هم خیلی جذاب باشه...
نظرتون؟
💚💙
ESTÁS LEYENDO
Notes for him
Fanficزندگی با تو شیرین ترین رویا... و بدون تو دردناک ترین عذاب هست... (Completed)