بعد از خرید وسایلی که میخواستن،بیرون سوپرمارکت وایستادن**جین،تو با ماشین خودت میری؟**جین سرشو تکون داد،*پیاده اومدم*نامجون به سرعت خریداشو گذاشت توی ماشین.**پس بذار من برسونمت**
***
به جای رفتن به خونهی جین،رفتن به خونهی نامجون.
جونگکوک داشت جینو سرگرم میکرد،و نامجون خریدارو جابهجا میکرد،به تقویم نگاه کرد و لبخند زد،
**هی کوکی،حدس بزن فردا چه روزیه؟**
جونگکوک چند ثانیهی در موردش فکر کرد و بعدش نفسنفس زد.*کریسمس؟*
**نه**
*تولدم؟*
**نه**
*نمیدونم*
**هالووینه بیبی**
*من هیچ لباسی ندارم بابایی*
***
جونگکوک از جزیره پایین دوید،با دو آدم بالغ خسته پشت سرش.آره،فردا هالوین بود.جونگکوک هالووینو دوست داشت چون آدمای رندوم مجانی بهش شکلات میدادن...مجانی
جونگکوک به همهی لباسا نگاه کرد،نامجون روی اینکه اون مثل یه زامبی لباس بپوشه اصرار داشت،جین میخواست اون یه بانیه صورتی باشه،اما جونگکوک لباس پرفکتو پیدا کرد،نامجون آه کشید اما جونگکوک خوشحال بود.
بعد از اون نامجون جین رو رسوند خونه.
***
روز هالووین
نامجون داشت جونگکوک رو آماده میکرد،اما جونگکوک متوقفش کرد*خودم انجامش میدم بابایی،
میخوام سورپرایزت کنم.*نامجون سرشو تکون داد
بعد از چند دقیقه،جونگکوک لباس پوشیده و سبد در دست اومد پایین،به جونگکوک نگاه کرد و میخواست بخنده،جونگکوک چه فاکی رو انتخاب کرده؟
***
دینگ دونگ
جین به سمت در رفت،اون شکلات نخریده بود،درو باز کرد و لبخند زد.
*سلام،من وینر شرورم*
جین به نامجون نگاه کرد،و لبخند زد.جین آبنباتی که توی آشپزخونش داشتو بهش داد.*ببخشید عشقم،من شکلات نخریدم.*جونگکوک لبخند زد*اشکالی نداره هیونگ.*
**میخواستم جونگکوکو برای قاشق زنی ببرم،میخوای باهامون بیای؟**
*حتما*
***
قاشق زنی باحال بود،جین بچههای کوچولو رو میدید که با لباساشون میرفتن دم در خونهها،لبخند زد.اون همیشه میخواست خودش بچه داشته باشه.
*شکلات بده وگرنه شیطنت میکنم!*
(همون تریک اور تریت)یه دسته بچه کوچولو،همراهه جونگکوک،یکصدا گفتن.
یه خانوم درو باز کرد و لبخند زد و بهشون شکلات داد.
وقتی جونگکوک ماله خودشو گرفت،به سمت پدرش دوید،و به اینکه از غروب تا حالا چقدر شکلات گرفته اشاره کرد.
YOU ARE READING
Secretary kim
Fanfictionدر اتاق نامجون زده شد **بیا تو** *عصربخیر قربان* **سلام،اینجا چیکار میکنی؟و اون چیه توی دستت؟** *ای دیمه،دارم برش میگردونم چون دارم استعفا میدم.* **نمیتونی اینکارو بکنی،من بهت حقوق خوبی میدم.** *درسته اما من نمیتونم 6 روز هفته کار کنم،من یه زندگیم د...