part 12

540 71 26
                                    


_ی-یوگیوم.....؟

جوابم رو نمیداد چی شده ؟ چرا یهو اینجوری شد سعی کردم بیدارش کنم اما یه مردی ازش جدام کرد دست و پا میزدم و میخواستم برم پیشش ولی اون مرد نمیذاشت حدود یه ربع بعد امبولانس اومد و یوگیوم رو بردن توی امبولانس خودمو از دست اون مرد ازاد کردم و سمت امبولانس دویدم و به یکی از تکنسین ها گفتم

_م-من ...همراهشم

_برادرشی؟

_ن -نه...د-دوستشم

_خیله خب سوار شو

سوار شدم ترسیده بودم و هق هق میکردم با دستای لرزون گوشیمو دراوردم سرم گیج میرفت به سختی شماره ی مارک هیونگ رو گرفتم

_جانم بم؟

_هیونگگگگ

با گریه گفتم

_چی شده ؟چت شده؟چرا گریه میکنی؟

_یو ...یوگیوم....

_یوگیوم چی؟د بگو چی شده سکته ام دادی

_یو ..گیوم رو ...کشتم...

_چرا چرت و پرت میگی کجایی؟

_توی امبولانس

_دارین میرین کدوم بیمارستان ؟

_نمیدونم

_از یکی بپرس خب

از تکنسینی که مشغول یوگیوم بود پرسیدم کدوم بیمارستان داریم میریم و جوابم رو داد

_هیونگ میگه بیمارستان ####

_باشه خودمو میرسونم نترس

........

وقتی به بیمارستان رسیدیم یوگیوم رو سمت یه اتاقی بردن اما اجازه ندادن من واردش بشم داشتم سکته میکردم همش تقصیر منه همش تقصیر منه اگه چیزیش بشه چی؟

نه نه نباید بهش فک کنم اون خوب میشه روی زمین نشستم و زانو هامو بغل کردم من داشتم میکشتمش

چند دقیقه بعد صدای مارک هیونگ رو شنیدم و بعدش توی بغلش فرو رفتم

_اروم باش اروم باش چیزی نیست

_هیونگ داشتم میکشتمش همش تقصیر منه

_تقصیر تو نیست اروم باش

_چی کارش کردی؟

از روی شونه های هیونگم جین یونگ رو دیدم که با اخم نگاه ام میکرد با یاداوری اون اتفاق گریه ام شدت گرفت

_الان وقت گریه نیست بم بهم بگو یوگیوم چش
شده؟چیکارش کردی؟حالش چطوره ؟

جین یونگ با یکم خشونت گفت لرزش بدنم بیشتر شد
_من ....من ...

مارک هیونگ به حرف اومد و با اخم به جین نگاه کرد

_تمومش کن مگه نمیبینی حالش خوب نیست برو از یه ادم لعنتی دیگه بپرس

beautiful mistake s2Where stories live. Discover now