_بمی عزیزم
_بله هیونگ
_باید یه چیزی بخوری تا بتونی قرصات و بخوری
_هیونگ شروعش نکن حوصله ندارم میخوام بخوابم
_بلند شو حوصله حوصله نکن به اندازه کافی بی اعصاب هستم تو بدترش نکن
_نمیخوام
گوشه تخت پایین رفت دستشو روی بازوم گذاشت
_با غذا نخوردن چیزی درست نمیشه غذاتو که خوردی میذارم هرچقدر دلت خواست بخوابی
مارک 🌹
بعد از اینکه به زور به بم بم غذا و قرصاشو دادم و خوابوندمش از اتاق بیروم اومدم یوگیوم رفته بود جین یونگ روی یکی از مبل ها نشسته بود و گوشیش رو دست گرفته بود سمتش رفتم و روی مبل روبه روش نشستم توجه اش به سمتم جلب شد و سرشو بلند کرد
_خوابید؟
_چرا بهم نگفتی؟
بی مقدمه گفتم.
_چی رو نگفتم؟
_خودت رو به اون راه نزن جین چرا بهم نگفتی اون دختره از یوگیوم حامله اس؟
از نگاه کردن به چشمام خودداری میکرد
_من...نمیدونستم
_جین یونگ خودتم خوب میدونی نمیتونی به من دروغ بگی
_خیله خب معذرت میخوام ولی این راز یوگیوم بود نمیتونستم بهت بگم اونجوری یوگیوم دیگه بهم اعتماد نمیکرد
دندونامو روی هم فشار دادم عصبانی بودم صدامو پایین اوردم نمیخواستم بم بم رو بیدار کنم
_پس اعتماد من چی؟برات مهم نیست؟هیچ میدونی چیکار کردی؟جین صورت بم رو دیدی؟هیچ حسی توش نیست اون مثل برادر کوچیک تر امه خودت میدونی چقد دوسش دارم چجوری تونستی اینکارو با بم بم بکنی؟
_مارکی من...معلومه که تو برام مهمی من نمیدونستم قراره اینجوری بشه
_تو میتونستی جلوی این اتفاق رو بگیری ولی نگرفتی
_عزیزم من.....
نذاشتم حرفش رو کامل کنه
_نمیخوام چیز دیگه ایی بشنوم من پیش بم بم میخوابم
_اما مارک....
_شب بخیر
سمت اتاقی که بم بم توش بود رفتم و وارد شدم کنارش روی تخت دراز کشیدم و توی بغلم گرفتمش معذرت میخوام بم ببخشید که هیونگ مواظبت نبود
محکم به خودم فشارش دادم
_هیونگ له شدم
_بیدارت کردم؟
_نه بیدار بودم...با جین دعوات شد؟
_ چیزی نیست عزیزم تو نگران نباش
نباش....سردردت خوب شد؟
YOU ARE READING
beautiful mistake s2
Romance👬کاپل: یوگبم 🌸ژانر: رمنس.فلاف.درام.اسمات ################# از حموم بیرون اومدم هم اتاقیم برگشته بود پشت به من داشت وسایلش رو توی کمد میذاشت امیدوارم پسر خوبی باشه و با هم کنار بیایم لبخند زدم _سلام من بم بم بیا هم اتاقی های خوبی برای هم باشیم ...