یوگیوم ❤
توی دفترم بودم که تلفنم زنگ خورد عینکم رو برداشتم و به صفحه ی گوشی نگاه کردم از خونه بود دستمو روی صورتم کشیدم و جواب دادم
_الو
_سلام اپا
_سلام عزیزم چی شده؟
_میخواستم یادت بندازم که نیم ساعت دیگه باید سینما باشیم
_باشه عزیزم خانوم اوه پیشته؟
_اره اینجاست
_اون برات شماره رو گرفت؟
_بله اپا
_باشه عزیزم بهش بگو اماده ات کنه الان میام
با خوشحالی جیغ خفه ایی کشید
_باشه اپا پس خداحافظ
_خداحافط عزیزم
گوشی رو قطع کردم دنیل ازم قول گرفته بود که ببرمش سینما از جام بلند شدم کتم رو برداشتم و از دفتر بیرون اومدم
.......
در حالی که دنیل جعبه ی پاپ کورن رو که نصف بدنش بود رو نگه داشته بود سمت سالن دوید
_زودباش دیگه اپا دیره یکم تند تر بیا
خندیدم و سمتش رفتم و موهاشو بهم ریختم و با هم وارد سالن شدیم داشتم دنبال جای مناسبی میگشتم که یهو دنیل سمت یه سمت دوید
_واییی اون بم بمه
_صبر کن دنیل
دنبالش رفتم و مارک،جین یونگ،بم بم و اون پسره رو دیدم که کنار هم نشسته بون دنیل توی بغل بم بم پرید بم بم با چشمای گشاد شده بهش نگاه میکردلبخندی زدم زیادم برام عجیب نیست که دنیل اینقد زود عاشق بم بم شده اونم مثل باباشه منم به سمتشون رفتم و به بقیه اشون سلام کردم جین یونگ بلند شد و باهام دست داد
_اینجا چیکار میکنی یوگ؟
_به دنیل قول داده بودم بیارمش سینما خودت که میدونی وقتی به یه چیزی گیر میده دیگه ول کن نیست
جین یونگ خندید و سمت دنیل که توی بغل بم بم بود و داشت خودشو برای بم بم لوس میکرد نگاه کرد
_یااااا کیم دنیل حالا که بم بم اومده دیگه مارو تحویل نمیگیری؟
دنیل لبخند شیرین و پر تملقی زد " معلومه که نه من فقط یه کوچولو بم بم رو بیشتر دوست دارم "
جین یونگ خندید
_خب پیش ما بشینید ما هم اومدیم فیلم ببینیم فک نکنم بتونی دنیل رو از بم بم جدا کنی
جلو اومد و توی گوشم زمزمه کرد
_اونم مثل باباش عاشقش شده
لبخندی زدم و سمت دنیل رفتم
_دنیل عزیزم بم بم رو اذیت نکن بیا رو صندلی ات بشین
از بغل بم بم درش اوردم و روی صندلی کنار بم بم گذاشتمش و خودمم کنارش نشستمنیمی از حواسم پیش بمی و تِن بود بم بم سرشو روی شونه تِن گذاشته بود و دست تِن روی کمرش بالا و پایین میشد چشمامو گرفتم که بیشتر از این حرص نخورم
چند ثانیه نگذشته بود که صدای پچ پچ هاشون و خنده های ارومشون بیشتر عصبانیم کرد نفسمو بیرون دادم و سعی کردم خودمو اروم کنم بم بم اروم بلند شد
_باهات بیام
_نه خودم میتونم
دنیل:بمی کجا میری؟
_میرم دستشویی عزیز دلم
مو های دنیل و بهم ریخت دلم اروم قرار نداشت باید میفهمیدم تِن کیه پس دنبالش از سالن از خارج شدم.....
به سینک تکیه دادم منتظر شدم بیاد بیرون از کابین که بیرون اومد جا خورد سمت سینک کناری رفت و دستاشو شست
_حق نداری انقدر به اون پسره نزدیک بشی
خونسرد برگشت سمتم
_حق اینکه من چه کاری باید انجام بدم دست نیست یوگیوم شی
_نگو
یکی از ابرو هاشو بالا انداخت کمرش و به سینک تکیه داد
_چیو
_من غریبه نیستم
_اره تو غریبه نیستی دوست پسر قبلیمی
از کنارم گذشت مچ شو گرفتم و جلو کشیدمش
_دلم نمیخواد بهش نزدیک بشی بم لطفا
دستشو بالا اورد و مچ شو از دستم بیرون کشید
_به من ربطی نداره تو دلت چی میخواد...گوشات مشکل دارن؟
لباشو اویزون کرد روی پنجه ی پاش بلند شد لباشو کنار گوشم اورد
_بهت ربطی نداره با کی میگردم
نفساش و روی صورتم رها کرد چشمامو بستم عطرشو نفس کشیدم
_حالام زیاد به پرو پام نپیچ
مچشو اینبار محکم تر گرفتم و فشار انگشتامو بیشتر کردم
_ایییی احمق دردم اوردی
به دیوار پشت سرش هلش دادم یکی از زانو هامو بین پاش فشار دادم
_کیم یوگیوم....
_خفه شو بم خفه شو دیوونم نکن
_دیوونه بودی
_سگم نکن بم بد میبینی
_داری اذیتم میکنی
_تو اذیتم نمیکنی؟
_نه
_بم
_ها؟
_دلم و درد نیار لطفا
_وقتی که تو دلم و درد اوردی سعی کردی قلب شکستمو دیگه نشکنی؟
_داری تلافی میکنی؟
_هرجوری دوست داری برداشت کن
_باشه....میتونی همه جوره دلم و درد بیاری ولی اخرش برگرد به خودم
_برگشتن پیش تو اشتباس من یه اشتباه رو دوبار تکرار نمیکنم
_بم اینجوری نگو
_امیدوارم درکم کنی.....ولم کن
_اگه برگردی چی؟
_به تو؟ قشنگه ولی برای من نه
_برمیگردی
_راحتی هرجوری که میخوای توهم بزنی
از سرویس بیرون رفت نیمی از وزن مو روی سینک انداختم
_باید برگردی .....ب
م بم 💟
چند روزی از اتفاق سینما گذشته دیگه یوگیوم رو ندیدم ولی دنیل اونقدر شیرین و بانمکه که نمیتونم ازش خوشم نیاد درسته که وجود اون زندگی منو نابود کرد ولی کی میتونه یه بچه رو مقصر مشکلاتش بدونه
تقی به در خورد لبخند کجی روی صورتم نشست تنها کسی که در میزنه تِن ه ...باید برگرده تایلند مرخصیش تموم شده
_بیا تِن
_از کجا فهمیدی منم
_چون فقط تو در میزنی...دلم برات تنگ میشه
_نمیرم که دیگه نیام بهم زنگ بزن....الانم غم باد نگیر جین گفت بهت بگم اماده شو با صاحب خونه حرف زده میتونیم بریم خونه رو ببینیم
_جدا؟
_اره اماده شو
سر تکون دادم............
لبخند زدم
_ جای قشنگیه دوسش دارم
مارک:نمیخوای جاهای دیگه ایی و ببینی
_نه همین خوبه
مارک:درک نمیکنم چرا میخوای بری
_شاید میخوام دختر بیارم تو خونه تو که نمیشه
از گوشه چشم نگام کرد
_اخه از این عرضه ها نداری که
تکون خوردن شونه تِن و جین و دیدم
_یاااااا هیونگ
_نمیخوام صدات و بشنوم
جین ضربه ایی روی شونم زد
_چجوری میتونی ۲۴ ساعته تحملش کنی
_یاااا بم بم
جین سمت مارک رفت و شونه هاشو به سینه ش تکیه دادم
_دلت میاد نگاه شبیه فرشته هاس
هیونگ زبونش و بیرون اورد
_حالم و بهم زدین
_صدات و نشنوم
_خب نظرتون چیه اقای پارک قرار داد و ببندیم ؟
جین نگاهشو بهم داد سرمو برای تایید تکون دادم
_خونه رو میخوایم......
کارتون وسیله هامو جابه جا کردم چمدونمو داخل اتاق گذاشتم روی تخت دراز کشیدم
_خسته شدم باید پیش هیونگ میموندم این همه دردسر ارزش نداشت
صدای نوتیفیکشن گوشیم با زنگ در باهم اومد شوکه نشستم این وقت شب کیه؟ گوشیمو برداشتم و از اتاق بیرون اومدم پیام از جین هیونگ بود بازش کردم"ببخشید"
ینی چی برای چی ببخشم؟ ایکون تماس و فشار دادم برای بار دوم صدای زنگ در اومد تماس و قطع کردم و در و باز کردم و چشمام گشاد شد
#####################اگه تعداد رای ها به 15 برسه پارت بعد رو اپ میکنم^^♡
KAMU SEDANG MEMBACA
beautiful mistake s2
Romansa👬کاپل: یوگبم 🌸ژانر: رمنس.فلاف.درام.اسمات ################# از حموم بیرون اومدم هم اتاقیم برگشته بود پشت به من داشت وسایلش رو توی کمد میذاشت امیدوارم پسر خوبی باشه و با هم کنار بیایم لبخند زدم _سلام من بم بم بیا هم اتاقی های خوبی برای هم باشیم ...