part 7

743 96 35
                                    


"فقط بذار ببوسمت"

بم بم❤

با تعجب بهش نگاه کردم اما اون نگاش به لبام بود اروم لبامو از هم باز کردمسرش پایین تر اومد و لبامون رو بهم وصل کرد با ملایمتمنو میبوسید انگار لبام یه جسم شیشه ایی گرانبهاس که اگه
بهشون فشار بیاره میشکنن لباشو روی لبام میلغزوند وبوسه های ریزی روش میزاشت چشمام رو بسته بودم و فقط لمس لباش رو حس میکردم زبونشو وارد دهنم کرد و همه جای دهنم رو مزه کرد با دستام سفت جلوی تیشرتش رو گرفته بودم بدنامون کاملا بهم چسبیده بود حس عجیبی داشتم اروم لباشو ازم جدا کرد

-دلم برای برای بوسیدنت تنگ شده بود

بدون اینکه بخوام لبخند رو لبام اومد

-الان داری حواسمو از قضیه ی اون دختر پرت میکنی؟

_نمیشه فقط همین یه شبو بیخیال همه چی بشیم و به خودمون فکر کنیم؟

-باشه ولی فکر نکن بیخیال این قضیه شدم تو بهم یه توضیح بدهکاری

سرشو تکون داد و توی فکر فرو رفته بود لبخند شیطانی زدم و دستامو دور گردنش حلقه کردم

-ولی یوگ

-جونم؟

_دلم برات تنگ شده بود

_اگه نمیرفتی...

_بیا درمورد رفتنم حرف نزنیم چون دلم نمیخواد الان و خراب کنم

خم شد و اروم لبامو بوسید

_یوگ؟

_جانم

_ازش خوشم نمیاد

_بم

_هممم

_مگه قرار نشد در موردش حرف نزنیم؟بخوابیم؟

_میخوای اینجا بخوابیم؟

_اره مشکلش چیه؟

_جا نمیشیم

_چرا نشیم

_باشه فقط نمیخوام بیوفتم

_تا من هستم قرار نیست بیفتی

لبخندم رو بهش نشون دادم گونه مو بوسید بیشتر تو بغلش فرو رفتم چشمامو بستم

..........

صدای زنگ گوشیش بلند شد چشمامو باز کردم

_یوگ گوشیت داره زنگ میخوره

_مهم نیست

_شاید کارت دارن

_الان چه کار مهمی میتونن با من داشته باشن

از روم کنار رفت گوشیش و برداشت اخماشو توهم کشید وبیرون رفت

لبامو جمع کردم چرا بیرون رفت؟ مگه میخواد درمورد چی حرف بزنه که نمیخواد من بشنوم لبمو داخل دهنم کشیدم
چند دقیقه بع درو باز کرد و داخل اومد لبخندی زد و کنارم نشست

beautiful mistake s2Donde viven las historias. Descúbrelo ahora