لو _ خب چی شد؟ مشخصاتشو بهم بده .
مضطرت انگشتاش رو روی میز می زد و سعی می کرد خودشو اروم کنه .
_ کارت اول به نام لیز دوماند گرفته شده ولی این یکی مال یه اقایه به نام مایک سندیکا .
لو _ سریع باش ادرس و مشخصاتشو می خوام .
مرد مسنی ک پشت میز نشسته بود از تن بالا رفته لویی لرزید و سریع دست به کار شد و چند ثانیه بعد کاغذی ک گرمای پرینتر هنوز روش بود رو به دست لویی داد .
لو _ ادرس چی ؟
_ ببخشید اقا ولی ما ادرسشو نداریم مشخاصمون در حد شماره تلفنه .
سرشو تکون داد و از میز دور شد .
احتمال می داد ک این خط دیگه کار نکنه ولی برای محض احتیاط شماره رو وارد کرد ولی برخلاف انتظارش بعد چهار تا بوق صدای تق جواب دادن گوشی رو شنید .
لو _ الو . الو اقا
ولی وقتی بعد چند ثانیه صدا بوق زدن تلفن رو شنید چشماش رو محکم روی هم کوبید و با اعصاب اشفتش خودش رو به ماشینش رسوند .
_ هی جین می خوام برام این خطو ردیابی کنی .
_ فقط سریع باش .
بعد از این ک شماره رو برای همکارش فرستاد گوشی رو روی داشبورد پرت کرد و سرش رو به فرمون ماشینش فشار داد .
بعد از چند دقیقه ک دوباره زنگ گوشیش به صدا در اومد سریع گوشی رو قاپید و جواب داد .
لو _ خب بگو چی شد .
لو _ خب اخه ینی چی دیگ سیگنال نداره .
لو _ مهم نیست فقط بگو اخرین سیگنالش از کجا اومده .
لو _ چی داری می گی .
لو _ باشه فقط چنتا مامر تجسس بفرست .
بعد از این ک گوشی رو روی صندلی بغلش پرت کرد سریع ماشین رو روشن کرد و خودش و به مقصد رسوند و منتطر تیم تجسس شد .
لو_ جین چرا خودت اومدی .
_ مهم نیس .
ولی فک نمی کنم بتونی کسی رو پیدا کنی .لویی شونه بالا انداخت و دستاش رو تو جیب کتش فرو کرد .
لو_ منم چشمم اب نمی خوره . ولی شاید بشه چیزی پیدا کرد .
فقط جین سریع مشخصات صاحب خط و پیدا کن .جین دست کرد تو کیفش و برگ ای رو بیرو کشید و به دست لویی داد .
_ از قبل امادس قربان .
چشمکی زد و خودش رو از بدنه ماشین لویی جاده کرد و داخل نشست و سرش رو دوباره کرد تو لپتاپش .
۲۰ دقیقه بعد یکی از مامور های ارشد گروه تجسس جلو اومد و بسته ای رو به دست لویی داد.
_ قربان فقط همین سیم کارت شکسته رو پیدا کردیم .
لویی سیم کارت شکسته رو ک توی بسته ای بود رو توی دستش فشرد و تکیه اش رو از ماشین گرفت .
لویی_ همینو توقع هم داشتم .
بدون حرف اضافه ای توی ماشین نشست و روشنش کرد .
لو _ اسکات سریع چند نفر بفرست به این ادرسی ک می گم .
لو _ دنیل فاینت . فقط سریع
گوشی رو قطع کرد و انداخت روی رون پای جین .
جین _ هی مرتیکه درد گرفت پام .
لویی بی خیال شونه بالا انداخت و به راهش ادامه داد .
لو _ محض اطلاع شما رو محل پرتاب گوشیم نشستی خب پس این مسئولیتم باید قبول کنی .
جین _ پس از این به بعد عقب می شینم .
لو _ میل خودته . ولی اونجا محل فرود کیفمه .
جین با حرص گوشی رو از روی پاش برداشت و رو داشبورد گذاشت .
جین _ پس ترجیح می دم ک کلا تو ماشینت نشینم لو .
لویی خنده ریزی کرد و شونه هاش رو بالا انداخت .
لو _ اون وقت کار منو راحت می کنی .
تا اخر راه به کل کلای بچه گانه شون گذاشت و یکم کمکش کرد تا از این فضای خفقان فاصله بگیره . ولی ب محض این ک از ماشین خارج شد دوباره تو جلد خوش فرو رفت و مود خسته ش رو تجدید کرد .
لو _ چی شد ؟ کجاس ؟
_ قربان نتونستیم تو خونه پیداش کنیم .
لویی دستش رو کلافه توی موهاش کرد و گذاشت سعی کرد دوباره این حالت های عصبیبش رو عادی جلوه بده .
لو _ خب چند نفرو بزارید بپای خونه و راجبش پرس و جو کنید خیلی سریع باید پیداش کنیم
_ چشم قربان .
از اتاق بیرو زد و رفت سمت اتاق جین و بعد ازاین ک در زد وارد شد .
جین _ هی لو .
لو _ جین می خوام ببینی دنیل فاینت پرونده ی جنایی داره یا نه ؟
جین _ چی شد پیداش نکردی ؟
نچی زیر لب گفت به میز جین تکیه داد .
به دستای ریز دختر نگاه کرد ک تند تند روی کیبرد فرو می اومدن و باعث می شدن صدای تق تق اتاق رو پر کنه .جین _ خب یه مورد اتهام دزدی ک خب تبرئه شده .
لویی چند ثانیه ب دیوار سفید زل زد و بعد از میز دور شد .
لو _ الان فقط باید دنیل رو پیدا کنیم .
.
.
.
.
.
.قهر می کنم ووت ندیدااااااا😞
کامنتم زیاد بزارید خیلی دوس 😝😂
YOU ARE READING
amusement park (L.s)
Фанфікиتقدیر بد راهی رو برای اشنایی دو فرد انتخاب کرد انتقامی سرد . پازلی که یک قطعه ش گم شده تیر و گوله و خون . همه ی اینا دلیل نفرت دو شخصیت متضادن یکی برای زنده موندن دست و پا میزنه دیگری برای مرگ . و بین همه ی تضا...