(10)

195 42 5
                                    

لو _ خب چی شد؟ مشخصاتشو بهم بده .

مضطرت انگشتاش رو روی میز می زد و سعی می کرد خودشو اروم کنه .

_ کارت اول به نام لیز دوماند گرفته شده ولی این یکی مال یه اقایه به نام مایک سندیکا .

لو _ سریع باش ادرس و مشخصاتشو می خوام .

مرد مسنی ک پشت میز نشسته بود از تن بالا رفته لویی لرزید و سریع دست به کار شد و چند ثانیه بعد کاغذی ک گرمای پرینتر هنوز روش بود رو به دست لویی داد .

لو _ ادرس چی ؟

_ ببخشید اقا ولی ما ادرسشو نداریم مشخاصمون در حد شماره تلفنه .

سرشو تکون داد و از میز دور شد .

احتمال می داد ک این خط دیگه کار نکنه ولی برای محض احتیاط شماره رو وارد کرد ولی برخلاف انتظارش بعد چهار تا بوق صدای تق جواب دادن گوشی رو شنید .

لو _ الو . الو اقا

ولی وقتی بعد چند ثانیه صدا بوق زدن تلفن رو شنید چشماش رو محکم روی هم کوبید و با اعصاب اشفتش خودش رو به ماشینش رسوند ‌.

_ هی جین می خوام برام این خطو ردیابی کنی ‌.

_ فقط سریع باش .

بعد از این ک شماره رو برای همکارش فرستاد گوشی رو روی داشبورد پرت کرد و سرش رو به فرمون ماشینش فشار داد ‌.

بعد از چند دقیقه ک ‌دوباره زنگ گوشیش به صدا در اومد سریع گوشی رو قاپید و جواب داد .

لو _ خب بگو چی شد .

لو _ خب اخه ینی چی دیگ سیگنال نداره .

لو _ مهم نیست فقط بگو اخرین سیگنالش از کجا اومده .

لو _ چی داری می گی ‌.

لو _ باشه فقط چنتا مامر تجسس بفرست .

بعد از این ک گوشی رو روی صندلی بغلش پرت کرد سریع ماشین رو روشن کرد و خودش و به مقصد رسوند و منتطر تیم تجسس شد .


لو_ جین چرا خودت اومدی .

_ مهم نیس .
ولی فک نمی کنم بتونی کسی رو پیدا کنی .

لویی شونه بالا انداخت و دستاش رو تو جیب کتش فرو کرد .

لو_ منم چشمم اب نمی خوره . ولی شاید بشه چیزی پیدا کرد .
فقط جین سریع مشخصات صاحب خط و پیدا کن .

جین دست کرد تو کیفش و برگ ای رو بیرو کشید و به دست لویی داد .

_ از قبل امادس قربان .

چشمکی زد و خودش رو از بدنه ماشین لویی جاده کرد و داخل نشست و سرش رو دوباره کرد تو لپتاپش .

۲۰ دقیقه بعد یکی از مامور های ارشد گروه تجسس جلو اومد و بسته ای رو به دست لویی داد.

_ قربان فقط همین سیم کارت شکسته رو پیدا کردیم .

لویی سیم کارت شکسته رو ک توی بسته ای بود رو توی دستش فشرد و تکیه اش رو از ماشین گرفت .

لویی_ همینو توقع هم داشتم .

بدون حرف اضافه ای توی ماشین نشست و روشنش کرد .

لو _ اسکات سریع چند نفر بفرست به این ادرسی ک می گم .

لو _ دنیل فاینت . فقط سریع

گوشی رو قطع کرد و انداخت روی رون پای جین .

جین _ هی مرتیکه درد گرفت پام .

لویی بی خیال شونه بالا انداخت و به راهش ادامه داد .

لو _ محض اطلاع شما رو محل پرتاب گوشیم نشستی خب پس این مسئولیتم باید قبول کنی .

جین _ پس از این به بعد عقب می شینم .

لو _ میل خودته . ولی اونجا محل فرود کیفمه .

جین با حرص گوشی رو از روی پاش برداشت و رو داشبورد گذاشت .

جین _ پس ترجیح می دم ک کلا تو ماشینت نشینم لو .

لویی خنده ریزی کرد و شونه هاش رو بالا انداخت .

لو _ اون وقت کار منو راحت می کنی .

تا اخر راه به کل کلای بچه گانه شون گذاشت و یکم کمکش کرد تا از این فضای خفقان فاصله بگیره . ولی ب محض این ک از ماشین خارج شد دوباره تو جلد خوش فرو رفت و مود خسته ش رو تجدید کرد .



لو _ چی شد ؟ کجاس ؟

_ قربان نتونستیم تو خونه پیداش کنیم .

لویی دستش رو کلافه توی موهاش کرد و گذاشت سعی کرد دوباره این حالت های عصبیبش رو عادی جلوه بده .

لو _‌ خب چند نفرو بزارید بپای خونه و راجبش پرس و جو کنید خیلی سریع باید پیداش کنیم

_ چشم قربان .

از اتاق بیرو زد و رفت سمت اتاق جین و بعد ازاین ک در زد وارد شد .

جین _ هی لو .

لو _ جین می خوام ببینی دنیل فاینت پرونده ی جنایی داره یا نه ؟

جین _ چی شد پیداش نکردی ؟

نچی زیر لب گفت به میز جین تکیه داد .
به دستای ریز دختر نگاه کرد ک تند تند روی کیبرد فرو می اومدن و باعث می شدن صدای تق تق اتاق رو پر کنه .

جین _ خب یه مورد اتهام دزدی ک خب تبرئه شده .

لویی چند ثانیه ب دیوار سفید زل زد و بعد از میز دور شد .

لو _ الان فقط باید دنیل رو پیدا کنیم .

.
.
.
.
.
.

قهر می کنم ووت ندیدااااااا😞
کامنتم زیاد بزارید خیلی دوس 😝😂

amusement park (L.s)Where stories live. Discover now