اونا با همدیگه به لس انجلس رفتن چون لویی نمیخواست بخاطر خودش برنامه های هری رو به هم بزنه.هری اونجا برای اولین بار لویی رو به دوستاش معرفی کرد. اون حتی نیک گریمشا رو هم دید و نمیتونست بگه ازش خوشش اومد، مخصوصا اینکه میدونست اون و هری یه تاریخچه ای با هم داشتن. لویی خیلی حسود بود ولی حداقل تلاش کرد صمیمی و دوستانه برخورد کنه و بعدش تونست بفهمه چرا هری از نیک خوشش اومده بود.
بالاخره فضای لس آنجلس غیرقابل تحمل شد. اونجا خیلی پر سروصدا و شلوغ بود و هری و لویی فقط میخواستن زمان بیشتری رو با هم بگذرونن. ولی لویی هیچ وقت این رو به زبون نمیاورد.
چهارمین شبی که اونجا بودن، در حالی که تو یه کلاب وی آی پی با دوستاشون و غریبه هایی که میرقصیدن احاطه شده بودن، به همدیگه نگاه کردن و هری خم شد تا به آرومی بهش بگه "شنیدم هاوایی تو این وقت سال واقعا عالیه."
لویی با گیجی خندید و لیوانش تو مسیرش به سمت دهنش تو دستش ثابت موند. "هاوایی؟"
هری فقط بهش نگاه کرد و لباش به بالا انحنا پیدا کردن. لویی دیر فهمید منظورش چیه ولی بعدش کاملا متوجه شد.
اون بقیه ی نوشیدنیش رو خورد و گفت "بریم؟" و بعدش به همین سادگی از اونجا بیرون رفتن.
اونا سه ماه بعدی استراحتشون رو تقریبا به همه جای دنیا مسافرت کردن، بدون اینکه برنامه ای براش داشته باشن. همه چیز خود بخود اتفاق افتاد. اونا زمان و وسایل رفتن به همه جا رو داشتن پس این کار رو کردن.
یکم از زمانشون رو تو هاوایی گذروندن. پوست رنگ پریده ی زمستونیشون برنزه شد و حتی تو یه ساحل خصوصی سکس کردن. اونجا بود که لویی فهمید از اینکه از روی بدن هری نوشیدنی یا خوردنی بخوره خوشش میاد. اون روی ستون فقرات هری یکم پینا کلودا ریخت و نوشیدنی راهش رو به سمت باسن کیوت هری پیدا کرد. اون شب لویی کاری کرد هری سه بار ارضا بشه.
بعد از هاوایی اونا به مونترال و کِبِک رفتن و چند روز تو یه هتل کنار آبشار نیاگارا موندن و بعدش به ایسلند رفتن. چند روز هم تو ایرلند موندن و به ملاقات نایل رفتن. سرِ میز در حالی که داشتن شام خوشمزه ای که مادر نایل تدارک دیده بود رو میخوردن، نایل گفت که اصلا مریض نبوده و لویی تلاش نکرد تا اون رو بکشه. البته فکرش به ذهنش خطور کرد ولی اون دوباره تونسته بود عشق زندگیش رو کنار خودش، جایی که متعلق بهش بود، داشته باشه. پس حتی نمیتونست تظاهر کنه که از نایل ممنون نیست.
اونا لندن رو دور زدن و به مصر و نیجریه و ماداگاسکار رفتن. مقصد بعدیشون سیدنی بود. اونا یه هفته تو سیدنی موندن و بعدش به ژاپن رفتن، در واقع به جاهایی که تو تور رفته بودن ولی با همدیگه ازش لذت نبرده بودن برگشتن. اونا به بارهای مخصوص کارائوکه تو توکیو رفتن و در حالی که آهنگای مورد علاقشون رو میخوندن مست کردن. روز بعد اونا به آرامش بهاریِ ساحل اوکیوانا پناه بردن و انقدر شنا کردن که پوستشون چروکیده شد و مجبور شدن از شدت خستگی ساعت ها بخوابن.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
To the ends of the earth~L.S [Completed]
Hayran Kurgu"تا آخرِ دنیا دنبالم میکنی؟ اونجا جهانی وجود داره که فقط برای چشم های ما ساخته شده..." Persian translation