Like the passing words of someone who comforted me, it’s not so easy to forget just a handspan-sized piece of memories.درست مثل حرفهایی که کسی که آرومم میکرد میزد، فراموش کردن حتی بخش کوچیکی ازاین خاطرات، آسون نیست.🍃
IU ft. Suga - Eight
*********************************
"پسرم شبت چطور بود ؟"
"عالی بود . خیلی با هیونگ خوش گذشت ، کاشکی از اینجا نمیرفت ؛ دلم براش خیلی تنگ میشه "
"منم دلم براش تنگ میشه . در نبود یونگی ، هوسوک خیلی کمکمون کرد . اون هم مثل یونگی برام عزیزه ."
"اومم البته وقتی یونگی هیونگ بهش زنگ زد؛ هوبی هیونگ گفت که احتمالا باید چند وقته دیگه هم بمونه . نمیدونم چرا؟!!"
"امیدوارم مشکلی پیش نیومده باشه . هوسوک واقعا برای اینکه به اینجا برسه خیلی زحمت کشید."
"منم "
( نمیدونم ، چرا ولی حس خوبی به اون تلفن نداشتم ؛احساس میکردم این قراره شروع یه دردسر باشه ، امیدوارم که حسم اشتباه کرده باشه. )*فلش بک *
~~~~~~~~صدای بلند موزیک توی بار پخش شده بود .
جانگ کوک و جیهوپ توی بخش VIP بار نشسته بودند و نوشیدنی میخوردند ."هی کوک ، نمیخوای بری با اون دختره برقصی ، از اول شب چشماش روی توئه.میترسم سوراخ بشی "
"من ازش خوشم نمیاد هیونگ ."
"ولی خوشگله ها ، تقصیر خودته امشب بیش از حد خوشگل کردی ."
" اره هیونگ خوشگله ، ولی خب میدونی سلیقه من نیست . وای ، هیونگ داره میاد این سمتی . لطفا دست به سرش کن . "
"متاسفم کوکی ، یونگ داره زنگ میزنه باید جوابشو بدم خودت باید از پسش بربیای ."
و بعد با یه چشمک سمتی جایی رفت که صدای موزیک کمتر باشه تا بتونه راحت با یونگی حرف بزنه .
"لعنت به این شانس "
جانگ کوک زیر لب زمزمه کرد و یه قلپ دیگه از نوشیدنیش خورد .
"هی سلام، اسم من ساناست . میشه یکم باهم حرف بزنیم ؟ "
دختر با لحن لوسی در حالی که به جانگ کوک نگاه میکرد گفت .
"امم ... سلام .. خب باشه بیا بشین . منم جانگ کوکم. "
صندلی که تا چند دقیقه پیش متعلق به هوسوک بود رو عقب کشید تا اون دختر بتونه روش بشینه .
"ممنون. "
...
..
.
YOU ARE READING
°•Jeon' Cafe'☕•°
Fanfiction~~~~~~~~~~~ •Jeon' Cafe'☕• ~~~~~~~~~~~ 🌼"You're that; "Once in a life time dreams come true". تو همونی هستی که میگن ؛ "یه روزی تو زندگی رویاها به حقیقت تبدیل میشن". اون پسر برای من همون فرد بود...✨✨✨✨ ☘☘☘☘♡☘☘☘ ▪️Main Couple: #VKOOK / #KOOKV ▪Ot...