های گایز(( 1= بنا به درخواست شما از این به بعد هر کاراکتر علامت مخصوصی توی مکالمات داره
جیمین = +
کوک = —
تهیونگ = ×
سهون = *
بکهیون = ^
چانیول = &
شیومین = 02= به شخصه خوندن داستان رو با اهنگ ملایم خیلی دوست دارم و سعی میکنم توی داستان فضایی ملایم و پر توصیف و بعضی جاهای لازم هیجان انگیز و ترسناک باشه پس این کار رو به شما هم توصیه می کنم
3= متاسفانه برای افزایش هیجان داستان نمیتونم قبل اسمات ها اعلام کنم اما باید بهتون بگم که قراره داستان ( مخصوصا در فصل دو ) صحنه های اسمات و بی دی اس ام و ترسناک داشته باشیم پس لطفا به هشدار گروه سنی دقت کنین )
...................................................
« kook »
« صبح _ اتاق هتل »با صدای زنگ گوشیم با اخم لای پلک هام رو باز کردم ... سعی کردم بلند شم که متوجه سنگینی رویه سینم و یک عدد جوجه با دهانی باز که گه گاهی صدای ملچ مولوچ درمیاورد و با صورتی پف کرده خوابیده بود شدم طبیعی که نتونم لبخندمو کنترل کنم ... با اخمی که مهمون کمان زیبای ابروهاش شد سراسیمه گوشیم رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم ... با دیدن اسم روی گوشیم در اتاق رو کمی نیمه باز گذاشتم تا از خواب بودن جیمین مطمئن بشم
_ الو سرهنگ جانگ
+ جئون خبر های خوبی برات ندارم .. تیم تحقیق نتونستن مدارک زیادی از شرکت فرور پیدا کنن ... تنها فهمیدیم که چندین نسل به خانواده کیم تعلق داشته و الان هم زیر نظر کیم ته وونگ فعالیت میکنه بعد اون هم قراره به دست پسرش کیم تهیونگ اداره بشه .. بخش زیادی از بورس و سهام شرکت های صنعتی رو در دست داره به همین دلیل مورد حمایت دولته ... متأسفم جئون بدون مدارک کافی نمیتونی پرونده ای راجبشون باز کنی این شرکت پایه محکمی برای اقتصاد کشور و به راحتی میتونن تبرئه بشن ، تو رو هم به دلیل تهمت به زندان بندازن
از اول هم معلوم بود مدرکی علیه خودشون باقی نمیزارن از این شرکت ها ،هم به عنوان پوشش برای تجارت خون به آسگارد استفاده میکنن و هم از ثروتش به عنوان قدرت برای تسلط پیدا کردن بر دولت ها و اقتصاد های هردو سرزمین
_ نگران نباشید ... خودتون بهتر میدونین که این پرونده به خاطر ربط مستقیمی که با قتل والدین خودم و همسرم داره برام خیلی با ارزش .. مطمئن باشین به راحتی از دستش نمیدم
مثل اینکه باید سفر کوتاهی تا اسگارد ترتیب بدم
نگاهم دوباره سمت جیمین کشیده شد «این بچه عمرا به حرفام گوش کنه نمیتونم تنهاش بزارم »
باید کسی رو پیشش بزارم و اجازه ندم خوابگاه بره ... روی شماره مورد نظرم رو لمس کردم
نمی دونم با وارد کردن خانواده ام به این قضیه کار درستی میکنم یا نه! ولی باید از عزیز ترین فرد برام توی همون خانواده محافظت کنم
YOU ARE READING
💠 Stay with me 💠
Fanfictionboy X boy . boy X girl سلام داستان من از جایی شروع شد که شروع به رویا پردازی کردم و تنبیه ام از وقتی که از تاریکی زندگیم فرار و به سفیدی پناه آوردم چه میدونستم قراره جاشون عوض بشه و آخر داستان در سیاهی مطلق کف اقیانوس بلعیده بشم داستانم رو بخونین...