🌌30

718 163 14
                                    

یونگی تو دستشویی بود و صدای عق زدنش شنیده میشد
جیمین با نگرانی به جین نگاه کرد "نریم پیشش ؟"
جین عصبانی بود ، تمام این مدت اون خودش و نامجون رو برای معرفی کردن این دوتا با هم‌ مقصر میدونست
اگر اونا باهم اشنا نمی شدند ، یونگی هیچ وقت به این وضع نمی افتاد
"خودم اون عوضی رو میکشم !!"
پا شد از جاش و رفت سمت دستشویی
بعد از اینکه یونگی جکسون رو زده بود ، تهیونگ و جونگکوک اونو به خونش اورده بودند و جیمین و جین چند دقیقه بعد رسیده بودند و نامجون و هوسوک تو راه بودند

"یونگیا خوبی ؟ بیام داخل ؟" صدای ناله ضعیفی شنیده شد و جین انگار که داره یه فیلم برای برای هزارم میبینه میدونست یونگی ضعف کرده
رفت داخل با دیدن رنگ‌ پریدش برای هزارمین بار خودشو لعنت کرد
اروم‌ بلندش کرد و صورتشو تمیز کرد و بردش اتاقش و روشو کشید
"جیمین یدونه از اون قرصاش بیار "
"اما هیونگ ..."
"باید بخوابه جیمین !"
جیمین نامطمئن سمت اشپزخونه رفت و قرصی برداشت برای جین برد
جین قرص به یونگی داد و تا بخواب رفتنش کنارش نشست
تهیونگ‌ و جونگکوک گیج بهشون نگاه می کردند
صدای زنگ که بلند شد تهیونگ درو باز کرد
نامجون و هوسوک با نگرانی وارد شدند
"چطوره ؟"
جیمین سری به نه تکون داد "جین هیونگ بهش قرصشو داد !!"
حالا اون دوتام میدونستن وضعیت خوب نیست انگار یونگی دوباره به اون وضعیت بعد اون اتفاق ها برگشته بود

💕💕💕💕
بچه ها هیچ انتقادی ندارید ؟ واقعا خوبه ؟

Y.O.L.O 🌌 | Instagram AU | PersianDonde viven las historias. Descúbrelo ahora