🌌86

615 107 6
                                    

سه ماه از مرخص شدن یونگی میگذشت
یونگی تو دادگاه حضور نداشت ولی جانگکوک و نامجون بجای یونگی رفتن به چشم به زندان افتادن اون عوضی رو دیدند
تهیونگ و جونگکوک اجازه رفتن به یونگی ندادند و حالا یونگی کنارشون زندگی می کرد
پیشنهادهای کاری زیادی بهش شده بود و تا حالا فقط یکی رو پذیرفته بود ، چون تهیونگ عکاس بود
یونگی روز به روز بیشتر میخواست که بهشون بگه ولی حالا همه چیز بیشتر جلوش رو میگرفت
اون نمیخواست باعث خراب شدن زندگی اون دو نفر بشه
یونگی با خیلی از مشکلات روحی درگیر بود و این رو تو خودش نمی دید که یه زندگی عاشقانه شروع کنه
هرچند حالا که هفته ای یبار به یک روانشناس مراجعه می کرد ، حس می کرد داره کم کم به خودش برمیگرده
ولی روحش امادگی یه شکست دیگه نداشت و میدونست همچین چیزی اون رو به سمت نابودی میبره

Y.O.L.O 🌌 | Instagram AU | PersianWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu