جونگ کوک :
آقای کیم!تهیونگ :
بله جونگ کوک؟جونگ کوک :
بعد از آخرین کلاسمون نمیتونم الهام بگیرم
نمیتونم چیزی بکشم
و از اینکه این ساعت مزاحمتون شدم اصلا متاسف نیستم
چون بهتون پول میدم و شما مجبورین تحملم کنینتهیونگ :
ذاتاً ناراحت نشدم جونگ کوک
یعنی چی الهام نمیگیری؟!
قلمو تو دستت بگیر و احساساتتو رو تابلو بریز
لازم نیست الهام بگیری
دربارش حرف زده بودیم ، یادت میاد؟جونگ کوک :
آقای کیم دارم میگم
ولی بینمون ۴ سال فاصله هستش
آقای کیم شما احمقین؟!
بدون الهام گرفتن چطوری میتونم بکشم؟
بهتون پول میدم و شما باید بهم ایده بدینتهیونگ :
۴ سال فاصله سنی داریم
اما من وقتی هم سن تو بودم
تابلو های زیبایی می کشیدم
تو حتی نمیتونی تابلو بکشی
پول میدی اما استعدادشو نداری جونگ کوک
باید اینو قبول کنیجونگ کوک :
آقای کیم!تهیونگ :
اما نگران نباش
من تو رو بهتر میکنم
بالاخره پول میدی
و خانواده ثروتمندی داری ، نمیخوام همچین شاگردی رو از دست بدم:)جونگ کوک :
شما منو بخاطر پولم دوست دارین آقای کیم؟تهیونگ :
اره
اگه پول نمیدادی عمرا بهت نقاشی کشیدن رو یاد میدادم
یه بچه شیطونی
منو عصبی میکنیجونگ کوک :
ممنونم آقای کیم حداقل صادقین
اما میتونم شمارو با پولم له کنم ، میدونینتهیونگ :
خالی نباش جونگ کوک و خیال کن
خیال کن که میتونی نقاشی های زیبایی بکشی
یادت نره ، یه نقاشی پخته ازت میخوام
فردا وقتی اومدم نمیخوام تابلو رو خالی ببینمجونگ کوک :
شما چجور استادی هستین؟
شما باید بهم اینکه چطور نقاشی بکشم رو یاد بدین
اما تنها کاری که شما میکنین تکلیف دادنهتهیونگ :
اونوقت منو انتخاب نمیکردی جونگ کوک!
تو مملکت استاد نقاشی نمونده؟جونگ کوک :
مملکت پره از استاد نقاشی
ولی تو تکی تهیونگ ؛)تهیونگ :
با بزرگترت چطور داری حرف میزنی تو بچه؟!جونگ کوک :
بچه؟!
نگاه های دیروزت اینطوری نمی گفتن
ول کن این موضوع استاد و معلم بودنوتهیونگ :
مگه نگاهام چطوری بودن؟!جونگ کوک :
با چشمات بهم تجاوز کردی ، منظورت چیه که چطوری بودن؟!
یادت نمیاد؟
اون شب سرد روتهیونگ :
جونگ کوک!
روانی هستی؟جونگ کوک :
شبی که تو خونم موندی ، همون شبی که با هم رو یه تخت خوابیدیم
یادت میاد مگه نه؟تهیونگ :
اون شب بارون شدیدی میبارید و همه جا ترافیک بود
بیرون رفتنم خطرناک بود برا همین موندم
یادت میاد مگه نه؟جونگ کوک :
ولی رو یه تخت خوابیدیم
عاشقمین خب
آی عاشقین دیگه آقای کیم
قبول کنین
به شما برای اعتراف کردن زمان میدم
نگران نباشین ردتون نمیکنمتهیونگ :
واقعا
آدمو
دیوونه
میکنیجونگ کوک :
تهههیییووووونننگگگگییییییییییی~~تهیونگ :
باشه جونگ کوک کیوتی فهمیدیم
کیوت ترینی😒
عکستو واسم نفرست
اگه دوست دخترم چتامونو ببینه فکر میکنه دارم
بهش خیانت میکنم
بیشتر با تو حرف میزنم تا اونجونگ کوک :
این یه پیام کم اهمیته آقای کیم؟
شاید لازم باشه یه رابطه ی جدیدی رو شروع کنینتهیونگ :
شب خوش جونگ کوک
رویا دیدنم فراموش نکنجونگ کوک :
ذاتاً همیشه میبینم
تو روتهیونگ :
پس
اگه شوخی هات تموم شد
میرم بخوابم بچه بزرگجونگ کوک :
تو بغلم؟تهیونگ :
با بزرگترت درست حرف بزنجونگ کوک :
شب خوش آقای کیم!
فردا میبینمتتهیونگ :
میبینمت_____________________
سلام گیگیلیام🤗
اینم یه چت استوری دیگه
اگه دوسش داشتین حمایت کنین^^
امیدوارم از اینم مثل cheat استقبال کنین😁
YOU ARE READING
honey pie | Taekook
Romance《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000