14

8.9K 1.5K 147
                                    

جونگ کوک :
گی هستین

تهیونگ :
لعنت
منو دیوونه میکنی
چرا معلم توام؟

جونگ کوک :
من بردم
گی هستین

تهیونگ :
عمداً نشد
واقعا

جونگ کوک :
این معمولا عمدی نمیشه آقای کیم
شما نمیگین که زودباش پسرم بیدار شو الان وقتشه ، اون خود به خود بیدار میشه

تهیونگ :
نمیخوام راجب این موضوع حرف بزنم
بچه‌ی گستاخ

جونگ کوک :
چه ربطی داره آقای کیم
شرط بستیم و من بردم همین

تهیونگ :
این قطعی نیست

جونگ کوک :
یعنی نیگین ممکنه گی باشین وکتواوتتوک

تهیونگ :
یااا دهنتو ببند

جونگ کوک :
حالا هرچی
اون دانش آموزی که تو مدرسمون بود اسمشو فهمیدم

تهیونگ :
وای
باهم حرف زدین؟

جونگ کوک :
آره
شمارشو از یه جایی پیدا کردم
و
یادداشت کردم

تهیونگ :
چی گفتی؟

جونگ کوک :
بیا قرار بزاریم

تهیونگ :
کنتکوتنکتک

جونگ کوک :
اونم رد کرد
عالیه جئون جونگ کوک بهت اونطوری میگه و تو رد میکنی ها؟
اون بچه شبیه یکی بود اگه به اون کسی که شبیهشه هم اینو میگفتم رد میکرد
اون تیپ افراد اینطورین به هر حال

تهیونگ :
مگه شبیه کیه؟

جونگ کوک :
نمیشناسیییین
به هر حال
با دوست دخترتون چطوری میگذره؟

تهیونگ :
نمیدونم
از وقتی اونطوری گفتی براش چیزی ننوشتم
هر چی
دربارش حرف نزنیم
مرد خوشتیپی‌ام مگه دختر تموم شده برام

جونگ کوک :
حتی پسرم هست

تهیونگ :
چی

جونگ کوک :
اگه یه بار دیگه بگین چی کیر تو دهنتون آقای کیم
برا هر گوهی چی چی
چی دیگه چیه فاکینگ

تهیونگ :
باشه اروم باش چیزی که نگفتیم؟!؟

جونگ کوک :
من هنوز از دوره ی نوجوانی خارج نشدم برا همون ممکنه یهو اینطوری منفجر شم
وارد دوره ی اواخر نوجوانی شدم
مابین ۱۸ و ۲۰ سال

تهیونگ :
دوره اواخر نوجوانی دیگه چیه؟
من اون دوره رو طی کردم و خبر ندارم

جونگ کوک :
یعنی دارم بالغ میشم
مرحله پایانی نوجوانی

تهیونگ :
مگه نوجوانی مراحل داره؟

جونگ کوک :
احمقین؟

تهیونگ :
نه؟!

جونگ کوک :
از بس نقاشی کشیدین عقلتون از کار افتاد
انگار باید یه فاصله‌ای بدین

تهیونگ :
ببند دهنتو
فردا نمیام خونتون

جونگ کوک :
قراره مسافرت برین؟
یعنی چی که نمیاین
شما معلمین
پول میدم

تهیونگ :
نه منظورم این نبود
یه جای دیگه نقاشی کار میکنیم

جونگ کوک :
خونه شما؟
منو میبرین خونتون آقای کیم؟

تهیونگ :
اره
شوخی بود
میریم کنار ساحل

جونگ کوک :
و اونجا قراره عشقتونو به من اعتراف کنین؟

تهیونگ :
نه...
باعث میشه الهام بگیری
دریا رو تماشا میکنی و هرچی به ذهنت اومد میکشی

جونگ کوک :
یعنی چی نه آقای کیم؟
منو میبرین ساحل چون عاشقم هستین
الهام گرفتن و اینا بهانه‌ان

تهیونگ :
اره جونگ کوک از عشقم به تو دارم میسوزم و نابود میشم
ساحل و اینا هم بهانه است
شد؟؟

جونگ کوک :
متاسفم آقای کیم نمیتونم متقابلا بهتون عشق بدم
نه وقتی دوست دختر دارین‌‌...

تهیونگ :
یا تو یه روانی جونگ کوک ؟؟
دارم دیوونه میشم
فردا میام دنبالت

جونگ کوک :
میاین خونه دنبالم؟
داریم میریم سر قرار؟

تهیونگ :
ههه فاک یو
وقتی پیام دادم آماده شو

جونگ کوک :
حتما عزیزم
آی آقای کیم🤭

تهیونگ :
دیگه چیزی نمیگم
به هر حال
فردا میبینمت

جونگ کوک :
میبینمت :)

honey pie | Taekook Where stories live. Discover now