جونگ کوک :
آقای کیم!!تهیونگ :
من معصوممجونگ کوک :
من بارها بهتون گفتم این کارو نکنین
اما با لجبازی انجامش دادین
نمیگم خوشگلین و با مشتم میزنم تو اون صورت زیباتون
چطور تونستین یااااا چطوووورتهیونگ :
ببخشید
گول شیطون رو خوردمجونگ کوک :
تو خود شیطانی!!!
خجالت نمیکشی کلوچه های یه بچه رو میخوری؟؟؟
ادم خجالت میکشه
حتی یدونه هم نزاشتین بمونه
به آشپزخونه اومدنتون رو ممنوع میکنم
رست و مام میلزرهتهیونگ :
آروم باشجونگ کوک :
نمیتونم آروم باشم
چند بار گفتم من اون کلوچه هارو دوست دارم
با لجبازی خوردین
خودشم همشونو
اگه بهم میگفتین میگفتم برا شما هم بپزن با مال من چیکار داشتینتهیونگ :
ولی خیلی خوشگل دیده میشدن
و منم گشنه بودمجونگ کوک :
اقای کیم من هرروز بهتون پول میدم
پول یعنی پوووول
و شما
باز
به کلوچه های
من
حمله کردین
یببلعیالاللزدتهیونگ :
اووف جونگ کوک
بزرگش نکن
در ضمن
تازشونو میخریجونگ کوک :
کل روز رو برای خوردنش رویاپردازی کرده بودم
برای اولین بار خواستم کلاسم با شما زود تموم شه
فقط برا خوردن اون کلوچه ها
اما بعدش چی میشه؟؟
بعد از رفتن آقای کیم میرم آشپزخونه و چی؟؟
هیچ کلوچههه ای نیستششش لعنتی
تهیونگ :
ببخشید
تو آزادی هرچی که میخوای بگی
حق داری
ولی
اگه دوباره یه همچین موقعیتی پیش بیاد باز همون کارو میکنم چون خیلی قشنگ بودجونگ کوک :
معدتو گاییدمتهیونگ :
با بزرگترت درست صحبت میکنی؟؟!
هرکس اشتباه میکنهجونگ کوک :
اما این چهارمین اشتباهتهتهیونگ :
اگه کار اشتباه نبود نمیتونستیم کار درست رو یاد بگیریم جونگ کوک...
این یه نصیحت از هیونگت به تو...جونگ کوک :
با توجه به اینکه مثل یه هیولای کلوچه رفتار کردین معلومه کارهای درست رو خوب یاد نگرفتین اقای کیم
واقعا به اعصابم فشار میارین
حتی اومدن بهرپ کلاس فردا از ذهنتونم نگذره
اگه ببینمتون خفهتون میکنمتهیونگ :
اما اونی که حشریه تویی چطور میتونی یه روز دوام بیاریجونگ کوک :
دهنتو ببند لعنتی
دیگه به کلوچه هام دست نزن
اجازه نمیدمتهیونگ :
گریه کردی؟!
مثل یه بچه
اوه ببخشید تو خودت بچهایجونگ کوک :
این برا من موضوع مهمیه
شما هرجوری هستین کلوچه هم برای من همون جورهتهیونگ :
چی؟
کلوچه و منو به یه اندازه دوست داری؟؟!جونگ کوک :
اره؟تهیونک :
خوشحال بشم یا ناراحت بشم نمیدونم
یعنییی الااان
این به این منظوره که به شاگردای دیگهام حسودی میکنی؟؟جونگ کوک :
چون تنها شاگرد ۱۸ سالتون منم حسودی نمیکنم آقای کیم
اگه از نشون دادن غرورتون دست بردارین
میرم بخوابم
شمارو هم محکوم میکنمتهیونگ :
شب بخیر جونگ کوکجونگ کوک :
آره همه ی کلوچه هارو بخور بعد بگو شب بخیر جونگ کوکتهیونگ :
نحانتوتودنکک
بخواب دیگهجونگ کوک :
با کوچیکترت با احترام رفتار کنتهیونگ :
در واقع تو با بزرگترت با احترام رفتار کنجونگ کوک :
من تصمیم گرفتم بالغ تر از شما باشم
به نظرم باید نقشهامونو عوض کنیم
و هم من از شما عاقل ترمتهیونگ :
بخواب وگرنه باز کلوچههاتو میدزدمجونگ کوک :
تهدید میکنی هااا
شما چجور آدمی شدین
تهیونگ کجایی تهیونگ :Oتهیونگ :
گفتم بخواب😡جونگ کوک :
اوکی اوکی
بخاطر اینکه شما گفتین نه چون خوابم میاد میخوابم
شب بخیرتهیونگ :
شب بخیر شاگرد دبستانیجونگ کوک :
چه ربطی دارهتهیونگ :
رفتارات جانم
رفتارات
حتی شاگرد ۱۰ سالم بالغ تر از تو رفتار میکنه؟جونگ کوک :
اگه از من بالغ تر باشه پس از شما هم بالغ تر به حساب میاد اقای کیم
طعنه زدن به خودتونو تموم کنین میبینمتون :)تهیونگ :
آیییش
______________
سلام گیگیلیا😁
اینم از پارت جدید
امیدوارم دوسش داشته باشین😊
YOU ARE READING
honey pie | Taekook
Romance《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000