جونگ کوک :
آقای کیم
هی
هییییی
هییتهیونگ :
چی شده جونگ کوک
الان نباید سر کلاس باشی؟جونگ کوک :
زنگ تنفسه
حالا هرچی
میخواستم بگم دنبالم نیاینتهیونگ :
چرا نیام؟جونگ کوک :
چون برنامه دیگهای دارمتهیونگ :
چه برنامهای
من دیروز بهت گفتم قراره بریم
وقتی از قبل برنامه ای داری دنبال برنامه دیگه ای؟؟جونگ کوک :
چیکار کنم؟
اصرار کردن نتونستم رد کنم
دو تا از همکلاسیای پسرم منو برا غذاخوردن دعوت کردن
گفتم شاید دوست بشیم برا همون قبول کردمتهیونگ :
چرا احساس میکنم فروخته شدمجونگ کوک :
هی تهیونگ
مگه اونی که میخواست من دوست پیدا کنم تو نبودی؟؟تهیونگ :
اره اره
باشه
پس با دوستای جدیدت بهت خوش بگذره
مواظب خودت باشجونگ کوک :
چرا احساس بدی پیدا کردم
علاقمو به دوستاتون بهشون برسونین
یه وقت دیگهتهیونگ :
اره یه وقت دیگه باز قرار میزارم
حالا هرچی
زود باش برو سر کلاستجونگ کوک :
باشه
ازم عصبانی که نشدین؟تهیونگ :
چرا باید ازت عصبانی بشم جونگ کوک؟
دوست پیدا کردی خیلیم خوبهجونگ کوک :
اره خیلی خوشحالمتهیونگ :
خوبه
خب فردا میبینمتجونگ کوک :
میبینمتون آقای کیم

YOU ARE READING
honey pie | Taekook
Romance《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000