تهیونگ :
جونگ کوک
تا کی قراره ازم فرار کنیجونگ کوک :
نمیخوام ببینمت
خجالت میکشمتهیونگ :
احمقی؟جونگ کوک :
برو وگرنه بیرونت میکنمتهیونگ :
برام مهم نیست
من مشتری ام
عوض اینکه زیر میز پنهان بشی بیا و سفارشمو بگیرجونگ کوک :
یااا من کی تو این وضع گیر افتادم
نمیام تهیونگ
تو که نمیخوای پسری که بوسیدی رو از کار بی کار کنی؟تهیونگ :
نه باباااا
مهم نیس برام
از کار بیرون میشی خب به من چه
نمیای ؟جونگ کوک :
میگم نمیتونم تو صورتت نگاه کنمتهیونگ :
اما من میخوام بهت نگاه کنم d:جونگ کوک :
این کار تو!!!
داری اذیتم نیکنیتهیونگ :
به وقتش شاگردمم منو اذیت کرده
اما هنوزم زندمجونگ کوک :
من وقتی خجالت میکشم قرمز میشم
نمیخوام منو اینطوری ببینی
میشه بری لطفا
وگرنه مدیر منو درحالی که زیر میزم میبینهتهیونگ :
خدای من
احمق شدی
من باید خجالت بکشم چون اونی که یادشه منم
تو مست بودی
میتونی بهم نگاه کنیجونگ کوک :
نمیخوااامتهیونگ :
صبببببرجونگ کوک :
برو زود باشتهیونگ :
اووووپس
پشت سرتو نگا کنجونگ کوک :
چیییتهیونگ :
وحتونتمتحنم
برگرد تا ببینمت
مدیر گیرت میندازه هااا
بهم نگاه کن
اوههوهوداودو
صورتو نیگاااا
اختوههودحتکو
ضایععععجونگ کوک :
دهنتو ببند
نخند اونطوری
عجب ادمی شدی
از احوال معلم بودنت خبری نیستهیونگ :
لبات خیلی عوضم کردجونگ کوک :
نگووو
خجالت میکشمتهیونگ :
قبلا چه کارا که نمیکردی
الان از این خجالت میکشی؟!جونگ کوک :
فرق داشت
حالا هرچی
دارم میرم
باید به مدیر حساب بدم
توهم بروتهیونگ :
باشه باشه
میبینمت
خجالتی بودنتو برم من!جونگ کوک :
خفه شووو
YOU ARE READING
honey pie | Taekook
Romance《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000