24

7.9K 1.3K 79
                                    

تهیونگ :
جونگ کوک

جونگ کوک :
؟

تهیونگ :
باید حرف بزنیم

جونگ کوک :
۳ نصف شبه
بعدا حرف میزنیم

تهیونگ :
دو هفته تمامه که ازم فرار میکنی
وقتی میبینم ۳ نصفه شب آنلاینی یعنی داری با یکی حرف میزنی پس فکر نمیکنم حرف زدن با من اذیتت کنه مگه نه؟؟

جونگ کوک :
باشه
حرف بزن

تهیونگ :
تا کی میخوای ازم فرار کنی

جونگ کوک :
من فرار نمیکنم

تهیونگ :
خودت چیزی که گفتی رو قبول داری؟

جونگ کوک :
اره

تهیونگ :
ببین میخوام صادق باشم
بخاطر اینکه وقتی مست بودی بوسیدمت متاسفم
از کجا میدونستم قراره اینقد خجالت بکشی و اذیت بشی

از وقتی استادت شدم بهم از این حرفای عجیب میزدی و من هیچوقت توجهی نمیکردم
از طرفی اگه بخاطراینکه  بوسیدمت چتدشت شده فرار نکن و رودررو بگو
و اضافه میکنم من تورو نه، تو منو بوسیدی و من اینو پای مست بودنت میزارم

جونگ کوک :
تهیونگ
انگار سوتفاهم پیش اومده

تهیونگ :
من که از رفتارهات اینطور نتیجه گرفتم اگه بگی واقعیت چیه خوشحال میشم
و باهام سرد رفتار میکنی

جونگ کوک :
سرد رفتار نمیکنم

تهیونگ :
اونجوری که قبلا حرف میزدیم اثری ازش نمونده
حالا هرچی
خب بگو

جونگ کوک :
اینطور نیست که از بوسه چندشم شده باشه
این چیزیه که همیشه میخواستم

تهیونگ :
چی
چیی
کنتوخننونن

جونگ کوک :
خیلی خجالت میکشم
وقتی شوخی میکردی باورت نمیشد که خجالت میکشم
حالا هرچی
بعد اینکه مثل یه منحرف باهات رفتار کردم خواستم اون لحظه دوباره وقتی هوشیارم و یادم میمونه تکرار بشه و خب بیشتر خجالت کشیدم و نتونستم تو صورتت نگاه کنم
چون معلمم بودی
و
همیشه بهم میگفتی یه بچه‌ام

ببخشید بخاطر این خواسته‌ ای که دارم ولی من ۱۸ سالمه و هورمون هام به اوج میرسن
واقعا متاسفم
اگه دیگه نخوای منو ببینی میفهمم چون من درمورد معلمم فکرای دیگه‌ای دارم

تهیونگ :
خدای من جونگ کوک
نمیتونم باور کنم

جونگ کوک :
الان دیگه اصلا نمیتونم تو صورتت نگاه کنم
این خجالت اوره

تهیونگ :
نخیر باید نگاه کنی
فردا میام خونت باشه؟
میتونیم دوباره اون لحظه رو تجربه کنیم
وقتی که تو هوشیار باشی و یادت بمونه

جونگ کوک :
یعنی وقتی منو بوسیدی چندشت نشد؟

تهیونگ :
چطور از تو چندشم بشه؟؟

جونگ کوک :
عاشقم هستین آقای کیم؟؟

تهیونگ :
ممکنه

جونگ کوک :
این مثل یه شوخی میمونه
تحنکحنمتحنکم

تهیونگ :
و خب اونطور که فهمیدم توهم بهم یه حسایی داری D:؟

جونگ کوک :
درست فهمیدی
یعنی
فردا
میای؟

تهیونگ :
حتی نمیتونی بفهمی چقدر دلم برات تنگ شده

جونگ کوک :
گمشوو

تهیونگ :
چیشد؟

جونگ کوک :
دارم عاشق میشم

تهیونگ :
عاشق بودی

جونگ کوک :
دارم بیشتر عاشقت میشم

تهیونگ :
بیبی
حالا زود بخوابیم تا زود فردا بشه باشه؟

جونگ کوک :
نمیدونستم انقدر مشتاق بوسیدنم هستین آقای کیم
به شاگردتون چشم دارین
عیبه
تو این دوران دیگه حتی نمیشه به معلما هم اعتماد کرد

تهیونگ :
به شاگرد هم همینطور...
شب بخیر

جونگ کوک :
شب بخیر

__________________
سلام گیگیلیا امیدوارم خوب باشین🤗
🟣 من یه فیک دیگه‌ای که دارم ترجمه‌اش میکنم رو پابلیش کردم
🟣اونم چت استوریه اما از اون دوتا چت استوری که ترجمه کردم متفاوت تره
🟣و خب یه پارت ریل لایفه و یه پارت چت میکنن😊
اینطوری یک درمیون
اگه خواستین یه سری بهش بزنین "handicapé"
فعلا مقدمه‌اش اپ شده و فردا پارت اولشو آپ میکنم
🤗🤗🤗🤗🤗💜

honey pie | Taekook Onde histórias criam vida. Descubra agora