تهیونگ :
جونگ کوکجونگ کوک :
؟تهیونگ :
باید حرف بزنیمجونگ کوک :
۳ نصف شبه
بعدا حرف میزنیمتهیونگ :
دو هفته تمامه که ازم فرار میکنی
وقتی میبینم ۳ نصفه شب آنلاینی یعنی داری با یکی حرف میزنی پس فکر نمیکنم حرف زدن با من اذیتت کنه مگه نه؟؟جونگ کوک :
باشه
حرف بزنتهیونگ :
تا کی میخوای ازم فرار کنیجونگ کوک :
من فرار نمیکنمتهیونگ :
خودت چیزی که گفتی رو قبول داری؟جونگ کوک :
ارهتهیونگ :
ببین میخوام صادق باشم
بخاطر اینکه وقتی مست بودی بوسیدمت متاسفم
از کجا میدونستم قراره اینقد خجالت بکشی و اذیت بشیاز وقتی استادت شدم بهم از این حرفای عجیب میزدی و من هیچوقت توجهی نمیکردم
از طرفی اگه بخاطراینکه بوسیدمت چتدشت شده فرار نکن و رودررو بگو
و اضافه میکنم من تورو نه، تو منو بوسیدی و من اینو پای مست بودنت میزارمجونگ کوک :
تهیونگ
انگار سوتفاهم پیش اومدهتهیونگ :
من که از رفتارهات اینطور نتیجه گرفتم اگه بگی واقعیت چیه خوشحال میشم
و باهام سرد رفتار میکنیجونگ کوک :
سرد رفتار نمیکنمتهیونگ :
اونجوری که قبلا حرف میزدیم اثری ازش نمونده
حالا هرچی
خب بگوجونگ کوک :
اینطور نیست که از بوسه چندشم شده باشه
این چیزیه که همیشه میخواستمتهیونگ :
چی
چیی
کنتوخننوننجونگ کوک :
خیلی خجالت میکشم
وقتی شوخی میکردی باورت نمیشد که خجالت میکشم
حالا هرچی
بعد اینکه مثل یه منحرف باهات رفتار کردم خواستم اون لحظه دوباره وقتی هوشیارم و یادم میمونه تکرار بشه و خب بیشتر خجالت کشیدم و نتونستم تو صورتت نگاه کنم
چون معلمم بودی
و
همیشه بهم میگفتی یه بچهامببخشید بخاطر این خواسته ای که دارم ولی من ۱۸ سالمه و هورمون هام به اوج میرسن
واقعا متاسفم
اگه دیگه نخوای منو ببینی میفهمم چون من درمورد معلمم فکرای دیگهای دارمتهیونگ :
خدای من جونگ کوک
نمیتونم باور کنمجونگ کوک :
الان دیگه اصلا نمیتونم تو صورتت نگاه کنم
این خجالت اورهتهیونگ :
نخیر باید نگاه کنی
فردا میام خونت باشه؟
میتونیم دوباره اون لحظه رو تجربه کنیم
وقتی که تو هوشیار باشی و یادت بمونهجونگ کوک :
یعنی وقتی منو بوسیدی چندشت نشد؟تهیونگ :
چطور از تو چندشم بشه؟؟جونگ کوک :
عاشقم هستین آقای کیم؟؟تهیونگ :
ممکنهجونگ کوک :
این مثل یه شوخی میمونه
تحنکحنمتحنکمتهیونگ :
و خب اونطور که فهمیدم توهم بهم یه حسایی داری D:؟جونگ کوک :
درست فهمیدی
یعنی
فردا
میای؟تهیونگ :
حتی نمیتونی بفهمی چقدر دلم برات تنگ شدهجونگ کوک :
گمشووتهیونگ :
چیشد؟جونگ کوک :
دارم عاشق میشمتهیونگ :
عاشق بودیجونگ کوک :
دارم بیشتر عاشقت میشمتهیونگ :
بیبی
حالا زود بخوابیم تا زود فردا بشه باشه؟جونگ کوک :
نمیدونستم انقدر مشتاق بوسیدنم هستین آقای کیم
به شاگردتون چشم دارین
عیبه
تو این دوران دیگه حتی نمیشه به معلما هم اعتماد کردتهیونگ :
به شاگرد هم همینطور...
شب بخیرجونگ کوک :
شب بخیر__________________
سلام گیگیلیا امیدوارم خوب باشین🤗
🟣 من یه فیک دیگهای که دارم ترجمهاش میکنم رو پابلیش کردم
🟣اونم چت استوریه اما از اون دوتا چت استوری که ترجمه کردم متفاوت تره
🟣و خب یه پارت ریل لایفه و یه پارت چت میکنن😊
اینطوری یک درمیون
اگه خواستین یه سری بهش بزنین "handicapé"
فعلا مقدمهاش اپ شده و فردا پارت اولشو آپ میکنم
🤗🤗🤗🤗🤗💜
VOCÊ ESTÁ LENDO
honey pie | Taekook
Romance《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000