+ من به خاطرت ادبیات خوندم. خطم خوب شده، میتونم بنویسم و برای تو بفرستم. من به خاطرت کلی تغییر کردم تا بفهممت. من میخواستم بفهممت. من میخوام.
- من ارزشی ندارم.
+ برای من داری.
- من هیچی نیستم.
او بلند میشود و میرود. او دوست داشته شدن را دوست ندارد. او از ترک شدنها میترسد.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
death history
Kısa Hikaye[ COMPLETED ] او آبی دوست دارد، سیب دوست دارد، شکلات دوست دارد. او زیبا مینویسد، زیبا میسراید.