سهون در حالی که صبرش لبریز شده بود، مدام جلوی در قدم رو میرفت. به ساعت دیواری که 11:35 رو نشون میده نگاه کرد. بکهیون هنوز به خونه برنگشته بود، و مهم نبود که چقدر انکارش کنه، اما اون هنوز به شدت نگران بهترین دوستش بود.
"کدوم جهنمی هستی ... "
سهون برای بار هزارم گوشیش رو چک کرد، ولی هنوز جوابی از بکهیون نگرفته بود.
یه صدای کلیک آروم از در شنید، به سرعت سرش رو برگردوند تا بکهیونی رو که به طور دردناکی سرش رو مثل اردک پایین انداخته و به آرومی و با قدم هایی که لنگ میزد و وارد آپارتمان میشد رو ببینه. آماده بود که سرش داد بزنه ولی بکهیون تقریبا روی زمین غش کرد و باعث شد که سهون عصبانیتش رو توی گلوش قورت بده.
"کجا بودی تا الان ؟"
سهون درحالی که با ملایمت شونه های بکهیون رو تکون می داد، به آرومی پرسید.
" دوباره به فاکت داد ؟"
"ن...نگرانم .... بودی ، سهون؟"
سهون چشم هاش رو چرخوند.
"به سوالم جواب بده . به فاکت داد ؟"
بکهیون با ضعف سرش رو تکون داد.
"متاسفم ...من نتونستم ... جواب رد بدم"
"من نمی تونم باورت کنم "
سهون با عصبانیت آه کشید.
"تو هنوزم به حرفای من گوش نمی دی "
"متاسفم که نگرانت کردم، اما من خوبم، جدی میگم"
بکهیون با یه لبخند زورکی گفت.
" من فقط ...درد دارم . ولی چند روز دردش خوب میشه"
" تو خیلی لجبازی"
سهون دوستش رو به اتاق مشترکشون برد و با احتیاط اون رو روی تخت نشوند.
وقتی بکهیون وزنش رو رو باسنش انداخت، بدنش لرزید و به خاطر دردی که تو ستون فقراتش به حرکت دراومد، ناله ای کرد.
سهون بازوش رو نگه داشت تا به بکهیون اجازه بده به عنوان تکیهگاه ازش استفاده کنه.
"مراقب باش"
"ممنونم "
بکهیون زیر لب به آرومی گفت و بعد پاهاش رو جوری تنظیم کرد تا بتونه راحت روی تخت بشینه.
"و متاسفم ..."
"این به این معنی نیس که بخشیدمت. هنوز از دستت عصبانیم"
"می دونم"
بکهیون لبخند غمناکی زد و دستش رو روی دست بهترین دوستش گذاشت.
" اما با این حال، ازت خیلی ممنونم، برای اینکه همیشه اینجایی تا منو درک کنی و ازم مراقبت کنی"
STAI LEGGENDO
The Student Council's Secret - Book 1
Fanfictionاین داستان اثر Park Baekki بوده و حق ترجمه ی این اثر به فارسی در انحصار همین صفحه می باشد در صورت مشاهده ی هرگونه سو استفاده، برخورد میشود. نام اثر: راز شورای دانش آموزی کاپل:چانبک ژانر: اسمات، رمنس، انگست هشدار: سکس، تجاوز، درتی تاک، فحاشی، دراگ،...