*ICE*
ازدواجی اجباری میان دو شاهزاده از دو سرزمین متفاوت ... شاهزاده ای از سرزمین سرما و شاهزاده ای دورگه از سرزمین شفابخشان
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
«« وانگ ییبو »»
برف اولین کلمه ای که از ان متنفر بودم تبدیل شد به تنها کلمه ای که حاظر هستم جانم را برای محافظت ازش بدهم
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
با دیدن رقص دانه های برفی که برروی فرش سفیدی که به زمین تجلی میبخشنند یاد خاطره ی شاهزاده ای می افتم که معروف به یخ بودن بود در حالی که روحی گرم داشت
در اخر این تو بودی که یخم رو ذوب کردی
با گرمایی که بدون هیچ درخواستی بهم بخشیدی❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
شیائو ژان فکر کردی کی هستی ؟
وقتی ماله من شدی بهت گفتم حق ترک کردنم رو نداری .... پس بدون الان بهت اجازه نمی دنم به خواب بری و منو تنها بزاری❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
بهت گفتم منو دست کم نگیر ، بهت گفتم من اگر کسی یا چیزی رو بخوام تا به دستش بیارم عقب نشینی نمی کنم در جوابم خندیدی و دندان های خرگوشی و سفیدتا به نمایش گذاشتی
ببینم حالا با دیدنم بازهم اون لبخند های زیبات رو نشونم میدی❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
«« شیائو ژان »»
از دو دنیای متفاوت بودیم ولی من قلبم رو بهت بخشیدم در ازاش سرمای وجودتا بهم دادی
حیف قلبم گرمای زیادی نداشت تا در برابر این سرما از تپش نایستد❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
عاشقت شدم در حالی که تو از رقص خون روی پوست شیری رنگم لذت میبردی
حالا این منم که از رقص خون روی پوستم لذت میبرم❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
وانگ ییبو نفرینت می کنم تا من و خاطراتم رو فراموش کنی گویی تکه ای از قلبت کم شده ولی هیچگاه آن تکه کامل نخواهد شد
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
کاپل اصلی : ییژان
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
«««ICE»»»
نویسنده: amaneyurinagoکانال: windflowerfiction
تمامی فیک ها در کانال قرار گرفته اند
YOU ARE READING
ICE S1 (bjyx)✔
Fanfiction●completed● ● فصل اول : پایان یافته ● 《《 فصل اول 》》 ●یخ ، برف ، سرما سه کلمه ای که تنها یاداور تو هستن فکر کردی بهت اجازه میدم بخوابی و بیدار نشی ؟ ❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄ ❄ تکه ای از فیک ❄ وانگ ییبو نفرینت می کنم تا تمام خاطراتم و من رو فراموش کن...