Part 26

7.1K 923 577
                                    

نگاهی به جین که سمت دیگ میز خوابیده بود کردنفس کلافه ای کشید و سعی کرد تهیونگو که روی سینش بیهوش شده بود هوشیار کنه

_ تهیونگ؟ بلند شو ببینمم

بعد چند بار تکون دادنش وقتی دید هیچ تاثیری نداره فحش کوچیکی زیر لب داد.
یکی از دستاشو دور شونه هاش و دست دیگشو از زانو هاش رد کرد و بلندش کرد.. کمی روی دستاش تکونش داد و وقتی دستاش حالت راحت تری گرفتن به سمت ماشین راه افتاد.. در جلو باز کرد، خم شد و روی صندلی گذاشتش سرشو به پشتی صندلی تکیه داد و کمربندشو بست...کمرشو صاف کرد و وقتی مطمئن شد چیزی ازش لای در نیست درو اروم بست و سراغ جین رفت نمیتونست با همون حال اونجا ولش کنه چون مطمئن بود اگه تهیونگ میفهمید کل روزو باید غرغراشو گوش میکرد .
بالای سرش ایستاد و غرغری کرد

_ یکی نیست بهشون بگه شما که ظرفیت ندارین براچی انقد میخورین اخه

انگشت اشارشو به شونه جین زد و صداش کرد

_ هی.. سوکجین شی؟ هیی.. بلندشو دیگ

وقتی تکونای کوچیکی از جین دید و فهمید تقریبا بیدار شده دستی به گوشه لبش کشید

_ آدرس خونتونو بدین سوکجین شی

_اووومم

دندوناشو روی هم فشرد و سعی کرد اروم باشه

_ آدرس.. خونتونو.. بدید لطفاا والا مجبور میشم بزارم همینجا بمونید

بعد گرفتن آدرس جین و بزور سوار تاکسی کرد و پولشو حساب کرد... دستی به کمرش کشید بعد حساب کردن سفارشا که مثلا قرار بود مهمون جین باشن سوار ماشین شد.
نیم نگاهی به تهیونگ که داشت زیر لب نامفهوم غرغر میکرد انداخت و استارت زد.
حواسش به راه بود که با وول خوردنای تهیونگ کنارش حواسش پرت شد مثل اینکه داشت به هوش میومد کم کم.
با حس سرمای یه دفعه ای که بهش خورد سرشو برگردوند و تهیونگ و دید که پنجره و کامل پایین داده و دستشو از پنجره بیرون برده.

_ دستتو بیار تو تهیونگ

+ اووم نمیخااااام

خب مثل اینکه ذره ای از مستیش کم نشده.. دستی به شقیقش کشید و سعی کرد از سمت راست بره تا خطر کمتری دست تهیونگ که همچنان با لجبازی بیرون بود و تهدید کنه

+ میگمممم

_ چیه

+ به نظرتت دایناسورها چرا مردن 

ابروهاشو بالا انداخت و به تهیونگ که حالا کامل به سمتش برگشته بود و به در تکیه داده بود نگاه کرد

_ نمیدونم.. شاید چون باید میمردن

+ ولی اونااا خ.. خیلییی گناه دااارن

_ شاید

+ حتما خیلیی سختی و درد کشیدددن

_ اوم

HelplessWhere stories live. Discover now