موهاشو نوازش کرد و دوباره زمزمه کرد
+ همه چی خوبه
نفسای اروم شده جونگکوک و روی سینش احساس میکرد...یکم دیگ توی همون حالت موند و وقتی تکون خوردنی ازش ندید یکم عقب رفت.. با فهمیدن اینکه خوابش برده.. اروم لبشو گزید و کم کم روی تخت گذاشتش...نفس عمیقی کشید و پتورو روش کشید...نگاهی بهش انداخت و با دیدن موهاش ک تو صورتش افتاده بودن لپاشو باد کرد.. دستاشو دراز کرد و بعد کنار زدن موهاش از صورتش از اتاق خارج شد و به سمت اتاق خودش رفت
.
.
.
Kook p. O. Vاز روی صحنه پایین اومد و به پشت صحنه رفت... روی صندلی نشست تا میکروفوناشو در بیارن و گیریمشو پاک کنن
_ عالی بودی جی کی
+ میدونم کانگ
_ خوبه که میدونیش
از توی آینه به کانگ نگاه کرد که رفت تا به چندتا کار رسیدگی کنه
_ میشه باهم یه عکس بگیریم؟ من خیلی وقته طرفدارتونم
لبخندی روی صورتش نشوند و به یکی طرف دختری که باهاش حرف میزد برگشت
+ البته
گوشیشو گرفت و سلفی انداخت
_ ممنوونم جی کی تو فوق العاده ای
لبخند دیگ ای زد و در مقابل تعظیم دختر مقابلش سری تکون داد
+ بخاطر وجود شماهاعه که من فوق العاده ام
با صدا زده شدنش.. به سمت اتاق پرو رفت تا لباسای استیجشو با لباسای خودش عوض کنه...
گوشیشو چک کرد و دوباره داخل جیبش گذاشت با احساس دستی روی شونش سرشو بالا اورد و با دیدن لی جونگ سوک رو به روش ابروهاشو بالا انداخت و لبخندی بهش زد_ چطوری جونگکوک
+ خوبم پسر تو چطوری
_ اگه از اخرین بار که دیدمتو تولدمو یهویی ول کردی و رفتی فاکتور بگیریم.. خب خوبم
دستشو پشت گردنش کشید
+ خب یه مشکلی پیش اومد و نمیتونستم بیشتر بمونم
_ باشه جی کی ولی اگه میخای فراموشش کنم باید جبرانش کنی
+ البته.. چجوری میتونم جبرانش کنم
_ خب باید باهام بیای یه جایی
با ابروهای بالا انداخته نگاهش کرد
+ کجا؟
سعی کرد چشماشو نچرخونه تا جونگ سوک ناراحت نشه
_ بعدظهر برنامت چیه؟
+ بعدظهر
_ اره
+ خب فکر کنم برنامه ای برای امروز بعدظهر ندارم بعد اینجا فقط یه عکس برداری دارم.
ESTÁS LEYENDO
Helpless
Fanfic" کامل شده" +کوکو.. _هوم؟! به کوک که یه دستش روی فرمون بود و دست دیگش که دستشو گرفته بود و روی دنده بود نگاه کرد +من بوی تورو میدم.. _چی بیب؟ با تعجب به ته نگاه کرد و دوباره نگاهشو به جاده مقابلش داد + یه جایی خونده بودم هرکسی موقع مرگش بوی ج...