🍷part 3🍷

3.2K 542 43
                                    

#part3

چانیول رو به روی قاب عکسی که حاشیه های قهوه ای سوخته رنگی  داشت و  روی دیوار سفید خودنمایی می کرد ،ایستاد ...مرد داخل عکس با چشم هایی نافذ و لبخند سطحی پر قدرت دیده می شد و کت و شلوار تو تن مرد به  خوبی نشسته بود.

پسر قد بلند به عکس پدرش لبخندی قدرشناسانه زد ....اگه مهربونی پدرش و اصرار های متوالی خودش نبود ؛اون هر گز نمیتونست دوباره وارد محیط دانشگاه بشه.

و چانیول  در سن ۲۸ سالگی و از روی تفریح و فقط حرف های دوست صمیمیش "اوه سهون"  جوری ترغیب بشه که  دوباره به دانشگاه برگرده....

اینکه پدرش رئیس دانشگاه محسوب می شد یه خوش شانسی بزرگ بود چون چانیول تونسته بود وسط ترم و با استفاده از موقعیت پدرش به خاطر  رسیدن به خواسته هاش  ،وارد دانشگاه بشه....

چانیول روزی که سهون و دوست پسر برنزه اش کای وارد خونه اش شده بودند رو به خوبی به یاد داشت مگه میتونست اون روز رو فراموش کنه...

(فلش بک)

"خونه چانیول"

چانیول به میز تکیه داده بود...دست های بزرگش به موهای پسری که با مهارت داشت هیولای متورم پسر قد بلند رو ساک میزد ،چنگ شده بود ...چانیول  هرزه های باتجربه رو به نابلد ها ترجیح می داد ....اون ها همیشه می دونستند که چجوری طرف رو راضی کنند.

چانیول به چشم های ارایش کرده پسر زیر پاهاش   چشم دوخته بود ...اثار لذت داخل چشم های مشکی پسر که با خط چشم بهشون جلوه داده بود به خوبی دیده می شد.....چانیول موهای پسر رو جوری کشید که چند تار مو داخل دستش اومد.

مرد ناله بمی از لذت وارد شده به بدنش کرد و شروع به ضربه های محکمش داخل دهن گرم هرزه کوچولوی پایین پاهاش کرد.

صدای خیسی داخل خونه مرد پیچیده بود که با صدای زنگی که بدون توقف زده میشد ،قطع شد.

چانیول که صدای زنگ در روی اعصابش خط می انداخت موهای پسر رو ول کرد و عضو سیخ شده اش رو از داخل دهن پسر بیرون کشید و در حالیکه فرد پشت در رو فحش بارون می کرد با کلافگی دستی به موهاش کشید و با صدای دورگه که خشمگین بود به پسره گیج و سردرگم کنار پاهاش دستور داد.

_به نفعته تا میام خودت رو خوب گشاد کنی هرزه.....

موهای قهوه ای و نمناک  پسر رو محکم کشید ...به چهره جمع شده پسر پوزخند ترسناکی زد...مرد اونقدر از خراب شدن بلوجاب ش عصبانی شده بود که توانایی کشتن فرد پشت در رو داشت که  بدون وقفه هنوز داشت زنگ در رو فشار می داد.به پسر هشدار داد...

_اگه برگردم و انگشتات داخل سوراخ هرزت نباشه ....کاک رینگ و ویبراتور در انتظارته اونم برای سه ساعت ...فهمیدی جنده ؟!

daddy chan and daddy baek (Full)Where stories live. Discover now