🍷 part 5 🍷

3.1K 464 80
                                    

سهون  هنوز از حرفای دوست پسرش  قانع نشده بود اما حرفی نزد..نمیخواست با یه جمله اشتباه شبشون رو خراب کنه...‌پس با کمی شک بعد بیرون کشیدن لباس هاش از تنش  روی تخت برهنه دراز کشید و نفس عمیقی کشید و منتظر به جونگین چشم دوخت.

جونگین که زیر چشمی به بدن برفی دوست پسرش که زیر نور بنفش خیره کننده تر از قبل شده بود نگاه می کرد مشغول لخت کردن خودش شد.

پیرهنش رو که دکمه هاش باز شده بود رو از تنش بیرون کشید و دست هاش روی کش شلوارش نشست و ثانیه ای بعد همراه با باکسرش از پاهای بلندش پایین کشیده شد  و روی زمین رها شد.

فاصله کمش با تخت رو به صفر رسوند و روی بدن سفید و خوش تراش دوست پسرش خزید و لبای باریک پسر اولین مقصد برای بوسه هاش شد.

بوسه ی خیسی که زبون های دو پسر جوری روی هم میغلتید که انگار جنگی بین اون تیکه های نرمه گوشت بوجود اومده  و برنده تنها کسیه که سریع تر زبون گرم دیگری رو میبلعه و تو دهنش میکشه.

کای بوسه  بینشون رو با اکراه  شکست و به نفس های تنده پسر روی تخت گوش داد...

بعد پسر  به حالت نشسته درومد و مقداری از لوب رو روی عضو بزرگه سهون خالی کرد و  شروع به مالیدن دیک دوست پسرش و خوب چرب کردنش کرد... با مهارت انگشت هاش رو روی طول عضو پسر می کشید و پوست نازک دیک سهون رو بالا و پایین می کرد ....اونقدر خوب این کار رو انجام می داد که  صدای هیس پسر از سردی اون مایع و بعد ناله بمش بلند شد...کای با شنیدن ناله دوست پسرش  حرکتش رو برای بیشتر شنیدن صداش سریع تر کرد .

_اههههه.....کای داری روز به روز ماهر تر میشی.

_هوم...ماهر شدن تو سکس برای هردومون خوبه هون.

سهون از حس خوب انگشت های پسر روی عضوش لبش رو گاز گرفت و سرش رو روی بالشت فشار داد .انگشت های بلندش رو  به پهلوهای شکلاتی پسر رسوند و  چنگ محکمی  زد و پوست نرم زیر دستش رو با سر انگشت هاش لمس کرد .


کای بعد چرب کردن دیک راست کرده سهون .... سوراخش رو روی  عضو تحریک شده ی دوست پسرش  تنظیم کرد و یک ضرب دیک پسر روی تخت  رو وارد سوراخ تنگ و اماده نشده اش  کرد . از درد وارد شده به دیواره های وردویش که در حال کش اومدن بود جیغی کشید و ملحفه روی تخت رو تو دستش مچاله کرد ....میدونست ورود دیک سهون به سوراخ تنگش بدون امادگی درد داره اما فکرش رو نمیکرد که دردش اینقدر زیاد باشه جوری که نفسش برای چند ثانیه تو سینه اش حبس بشه... طاقت نیاورد و  بدن سستش روی بدن سهون سقوط کرد.

سهون از تنگی سوراخ کای اهه بلندی کشید و چنگ محکمی به پهلوهای پسر وارد کرد با فرود اومدن بدن کای روی تنش و کشیده شدن پوست های برهنه و خیسشون روی هم هیسی کشید و نالید.

daddy chan and daddy baek (Full)Where stories live. Discover now