🍷 part 6 🍷

2.7K 432 54
                                    

#part6

درد داشت ...به طرز فاکی کونش داشت میسوخت ....تازه فقط ده تا اسپنک خورده بود ولی تا توی تک تک سلول های پوست حساس باسن دوست داشتنیش سوزش رو حس میکرد.

ولی یه درد تیزی رو زیر دلش احساس میکرد و یه حس سنگینی برای لو کوچولوش....اولین بار که لوهان کوچولوش از درد باد کرده بود مثل بچه های کوچیک زده بود زیر گریه و برای اون کوچولوی صورتی اشک ریخته بود...اخه اون کوچولو هیچ گناهی نداشت که اینجوری درد بکشه.

اما به کمک ددیش با اون دست های جادوییش  راحت شده بود ...ددی بکهیونش بهش اطمینان داده بود که لوهان کوچولوش مریض نیست و نیاز نیست نیمه شب برن به بیمارستان...
فقط وقتی لوهان شیطونی میکنه اون با باد کردنش اعلام حضور میکنه و مثله یه قارچ سرش رو بلند میکنه و به لوهان سلام میکنه...

ولی فکر کنم اینبار خیلی شیطنت کرده بود اخه محض رضای فاک با تنبیه ددیش لیتل لوهانش داشت با نیشخند بهش سلام میکرد و لوهان اصلا حس خوبی به این حرکت گستاخانه اش نداشت..

از وقتی که با ددیش از چین برگشته بودند فرصت بازی با لوهان کوچولو و توت فرنگیش(منظورش سوراخشه) رو پیدا نکرده بودند.اهی از لب های کوچیکش فراری شد و لباش اویزون شد.

هنوز لخته لخت ولی پشت به ددیش ایستاده بود و هیچ اقدامی برای پوشیدن لباس هاش نمیکرد.


بکهیون با دست هایی که روی سینه گره کرده بود به بیبی کوچولوش نگاه میکرد ....پسره  خنگ و کیوتش با اون باسن قرمزش یه صحنه فوق هات رو برای اون استاد دانشگاه ساخته بود .

درسته که لوهان یه کم خنگ بود ولی همین کیوت ترش میکرد و بکهیون رو وادار میکرد مثل یه عروسک تو بغلش بچلونتش تا ازش کام بپاشه بیرون....منحرف هم خودتونید....اخه لوهان زیادی خوشگل و سکسی بود هر چند خودش اصلا تو باغ نبود و بعد یه سال که از قراردادشون میگذشت هنوز فکر میکرد سکس هاشون یه بازی که چون ددیش دوستش داره فقط به اون یاد داده و لوهان باید این بازی هیجان انگیز رو مثله یه راز پیش خودش نگه داره.

بکهیون اونقدر روی خودش کنترل داشت که با یه تنبیه ساده راست نکنه ولی مطمئن بود این گیج بازی های بیبش به خاطر شق کردنشه!

اروم بدن کوچیک لوهان  رو از پشت محاصره کرد و زیر گوش حساسش گفت:_هنوز که لختی لوهان...نکنه دلت شیطونی میخواد اون هم وسط کلاس..هوم ؟

لوهان هر وقت شوکه و گیج بود یه کم لکنت میگرفت ...

_نه دددی..فقققط باز لوهان کوچچولو به خاطر شیطنننتم باااد کرده....

بکهیون از لکنت بامزه لوهان خنده اش گرفته بود اما با کشیدن لباش تو دهنش خنده اش رو خورد ...دستش رو به عضو کوچیک پسر تو بغلش رسوند و به اون حجم کوچیک و نرم چنگ زد که لوهان هینی کشید و با لبای اویزون نالید.

daddy chan and daddy baek (Full)Where stories live. Discover now