p10 . mr King and Queen

272 54 39
                                    

سلام سلامممم اومدم با پارت ده!!
یه موردی رو بگم .... حتماااااااا حتماااااااا قبلش این آهنگا رو دانلود کنین بد گوش کنین
بدون این اهنگا نمیچسبیه خدایی اون حسی ک من داشتم بدون این اهنگا بهتون نمیرسه
water wind yi san
only for you jamong
حتما همینا رو بزنین دان کنین خیلی خوبه:))))
و احتمالا این پارت یا پارت بعدی یه سوپرازیم برای جیون دارم;))

• • • • • • • •

دونفرشون تا صبح کنار هم توی همون اتاق موندن ، ییشنگ آروم و با خیال راحت توی بغل کریس خوابش برد
قصد واقعیش بیداری تاصبح کنار کریس بود اما خودشم نفهمید چطور پلکاش سنگین شد و خوابید
اما کریس .... چطور میتونست با وجود اون فرشته کوچولو توی بغلش بخوابه؟ با آروم و زیباترین حالت ممکن سرش به قفسه سینه کریس چسبیده بود و آهسته نفس میکشید
عمرا از دیدن این صحنه خسته میشد
به آرومی موهای نرمش رو نوازش کرد و بوسه ارومی بهش زد
×تو ، تو هر حالتی خوب میتونی منو طلسم کنی

سهون با کنجکاوی آهسته در اتاقشون رو باز کرد و انتظار داشت هردوی اون هارو خواب ببینه اما با دیدن کریس که بیدار روی تخت نشسته جا خورد
کریس لبخندی به لب داشت که سهون هرگز توی تمام این سالا به چهره اون مرد ندیده بود

-هی بگو اون تو چخبره دیگهه!!
+سهونننن چیه چرا میخکوب شدی!!

جونمیون و بکهیون بیشتر از همه میخواستن بدونن اونجا چخبره و سرو صدا شون کم کم بالا گرفت ولی سهون برگشت و هردونفرو با حرف ساکت کرد
-دو دیقه دندون به جیگر بگیرین! اون بیدار بشه کریس پارمون میکنه!

سوهو با شنیدن این حرف از کنترل خارج شد ، سهون رو کنار زد و خودش همچی رو دید
باور نکردنیه ، ییشنگ مثل یه بچه تو بغل اون مرد خوابیده بود ، ولی اخه چطوری؟!!
+باورم نمیشه ....

سهون صبر نکرد ، ییشنگ که خواب بود پس الان بهترین موقع برای حرف زدن با کریسه ، کامل داخل اتاق شد و جلوی مرد ایستاد ، این دونفر مدت زیادی کنار هم بودن و کنارهم کار کردن پس عادی بود که سهون مثل یه برادر همخون نگران کریس بشه

+نمیدونی چقدر نگرانت بود .....
شما دوتا بیش تر از خودتون برای هم صدمه دیدین

نگاه گذرایی به صورت ییشنگ کرد و ادامه داد
+حالا که همچی داره عادی میشه .... مراقب عشقتون باش کریس
طوری که فقط اون تمام چیزی باشه میخوای
دوباره از دستش نده

کریس از شنیدن این حرفای جدید از دهن سهون لبخند زد
×ممنون هون .... نمیدونستم از این حرفام بلدی

بکهیون که دیگه تحمل نداشت پشت جمعیت نظار گر ماجرا باشه همه رو کنار زد و حرفشو بلند تکرار کرد
+عهههه برین کنارررر منم میخوام ببینم!!

+مگه سینماییه؟! چیو میخوای ببینی!
سوهو گفت و همین موجب اخم مجدد کریس و اخطارش به اونها شد
×بیون بکهیون آرومتر!! اگه بیدارش کنین برای همتون بد میشه!!

༄ Black LoveOnde histórias criam vida. Descubra agora