paper cut 200

1.1K 195 430
                                    

نفس کلافه ای کشیدم و اینبار سعی کردم با دلجویی راضیش کنم.
- خیلی خب بیا این کار رو کنیم تو قول بده سرخود پا نشی بیای منم قول میدم برم کره کارامو راست و ریست کنم و بیام ایران یه مدت پیشت بمونم که قشنگ مراقبم باشی.

- واقعا میزارن بیای ایران؟
حرفی از اینکه قصد دارم قراردادم رو با اس ام لغو کنم و یه مدت برای سرزدن ایران بیام و بعد برگردم امریکا و به کاپیتال رکورد بپیوندم نزدم و فقط گفتم:

- با این وضع که تا بهبودی نمیتونم برقصم پس احتمالا بهم یه مرخصی طولانی بدن
- باشه پس یادت نره قول دادی.

- چشم پرنسس مامان و متین کجان؟
خیلی عادی انگار چیز معمولیه گفت:
- با بزرگای فامیل رفتن بله برون متین
سوالم رو تقریبا فریاد کشیدم:
- چی؟

- ها... اوه یادم رفت نباید به تو میگفتم... متین میخواست سوپرایزت کنه.
- یعنی چی میخواست سوپرایزم کنه؟ با چی؟ با عروسیش یا با بچه دومش؟ رفتن بله برون هنوز به من هیچی نگفتن

باز پشت چشم نازک کرد و گفت:
- حالا نه اینکه میگفتن هم تو زنده بودی
سرش تشر زدم:
- سروه

- باشه بابا تریپ برادر بزرگتر واسه من برنداره اینجا ما هیونگ و اوپا نداریم
- دختره کیه؟ من میشناسم
- صد در صد نمیشناسی. یه فن ناموقفقه که تو راه برگشت از کره با متین اشنا شده

- یعنی چی فن ناموفق؟
سروه پر صدا خندید و گفت:

- یعنی طرف آرمیه ولی داره با خانواده اکسو وصلت میکنه وای مبین جات خالی واسه خواستگاری نبودی. نشسته بودیم جا مهریه از کیپاپ حرف میزدیم. مادر عروس اومد از خوبیا و بدیاش بگه گفت این دختر من خیلی خوبه اینجوری اونجوری ولی یه بدی داره طرفدار این چینی مینیاست بعد مامانم بهش برخورد گفت وا حاج خانم چینی مینی چیه کره ای هستن اتفاقا خیلی هم قشنگ میخونن شما باید تو بحر تحلیلا و معنی اهنگاشون بری حالا حتما هم نباید کره ای بلد باشیا کلی ام وی با زیر نویس هست میتونی ازش لذت ببری اصلا دهن پدر مادر عروس وا مونده بود خود عروس که چشماش قلبی بود که چه مادر شوهر کیپاپری گیرش اومده نمیدونست مامان داره از پسرش تعریف میکنه.

از نحوه تعریف کردن سروه خنده ام گرفته بود اما خاطر درد نمیتونستم بخندم پس فقط لبخند زدم و پرسیدم:
- یعنی عروس نمیدونه برادر شوهرش از اعضای اکسوعه؟

- نمیشد بهش بگیم یعنی میدونی چیه در اصل داریم عروسمون رو فریب میدیم البته قصدمون خیره ها ولی اسمش فریبه دیگه فریب شاخ و دم که نداره.
گیج از حرفاش پرسیدم:
- چی میگی بچه؟

سعی کرد واضح تر توضیح بده:
- آخه میدونی این دوتا تو راه برگشت تو هواپیما جفت هم که نشستن بعد یکم حوصله شون سر رفته شروع کردن حرف زدن متین پرسیده واسه چی اومدی کره؟ بهار هم گفته واسه کنسرت بی تی اس و بایسم کوکیه متینم دیده ایول حرف مشترک پیدا کرده گفته اتفاقا منم واسه دیدن اکسو اومدم ولی نگفته واسه دیدن خود اکسو بهار هم شروع کرده اکسو دیگه چیه قدیمیه دیگه داره فلاپ میشه و الان بنگتن رو بورسه باید آهنگاشو گوش بدی آهنگای اکسو چیه گوش میدی خلاصه متین رگ ناموس پرستیش قلنبه شده در دفاع از تو بلند شده و دعواشون شده تهش متین خواسته دعوا بخوابونه عکس تورو با کوکی نشونش داده گفته من با کوکی خیلی دوستم و به این ترتیب مخ عروس خانم رو زده.

paper cut2Where stories live. Discover now