paper cut 203

989 185 281
                                    

سرش رو بلند کرد و با شوک نگاهم کرد شاید باور نمیکرد انقدر مستقیم به روش بیارم از اینکه البوم دومش رو با هر کسی بجز من ساخته ناراحتم یا شایدم هم نمیتونست باور کنه که هنوز هم شادی و گریه اش برای من مهم باشه خودش توی اهنگش گفته بود فکر میکنه من دیگه دوسش ندارم.

درسته با لجبازی سعی کرده بودم البومش رو گوش ندم اما میدونستم که لیریک این کار رو خودش گفته.
سهون نگاهی بین ما دو نفر رد و بدل کرد و بعد معذب گفت:
- من برم بقیه پسرا رو پیدا کنم.

سوهو سریع دستش رو گرفت و سعی کرد همراه سهون فرار کنه:
- صبر کن منم میام.
با یه حرکت مستقیم جلوی راهش رو سد کردم و به صورت دستوری گفتم:
- تو هیچ جا نمیری

سهون نگاهی به ما دو تا که سینه به سینه هم ایستاده بودیم و خیلی جدی همدیگه نگاه میکردیم کرد و وقتی جو رو سنگین دید بدون هیچ خبر دیگه ای فقط ما رو تنها گذاشت صدای بستن در که اومد سوهو با یه اخم غلیظ گفت:

- تو حق نداری اینجوری با من حرف بزنی.
باد وزید و موهای تافت نخورده ام رو توی پیشونیم ریخت وقتی گفتم:
- توم حق نداری برای من اهنگ بخونی و گیجم کنی در حالی که خودت همش داری هر لحظه ازم دور تر میشی.

اخماشو توی هم کشید و انکار کرد:
- کی گفته اونو واسه تو خوندم؟
این مرد کجای کار بود؟ حتی اون سوبین شیپر شوت و افراطی تو سالن هم فهمید این اهنگ برای منه و حالا اون تو چشمم نگاه میکرد و انکار میکرد؟ تحلیل دختره رو توی صورتش کوبیدم:

- اون دکمه ها چی؟ میخوای بگی اونام مال من نبود؟
فقط دهنش رو یه بار باز کرد  و بی حرف دوباره بست و من ادامه دادم:
- اون ادم برفی آب شده من بودم که رفتم و اون دکمه ها خاطراتم بودن که مونده بودن و داشتن میکشتنت مگه نه؟ نگو که بی دلیل از استیج سولو من تو کنسرت برای خودت استفاده کردی

زیر لب گفت ولی شنیدم
- اون استیج تو نبود من طراحیش کرده بودم.
لبخندی زدم و گفتم:
- پس برای همین انقدر زیاد شبیه اون شب بود؟

فقط برای چند لحظه توی چشمام که پرده سرماش رو کنار زده بودم و مطمئن بودم مثل سابق مهربون بود نگاه کرد و نمیدونم یهو چی یادش اومد که من رو کنار زد و در حال رفتن سمت در گفت:

- فقط برو مبین اون دکمه ها واسه من کافیه.
برای چند لحظه هنگ بودم و بعد یهو یه جرقه توی ذهنم زده شد یعنی چی فقط برم؟ اون میدونست دارم میرم؟ بدون اینکه سمتش برگردم گفتم:
- تو میدونی دارم میرم. مگه نه؟

به سمتش برگشتم و دستش که روی در خشک شده بود رو دیدم و ادامه حدسم رو سوالی پرسیدم:
- کمپانی بهت گفت یا لی هیونگ؟

اصلا سمت من برنگشت اما صدای لرزونش پیدا بود باز اشکش دراومده پس در واقع نیومدنم نبود که باعث گریه اش شده بود دلیل اصلی رفتنم بود.
- چه فرقی میکنه کدومشون گفتن مهم اینه تو داری میری

paper cut2Where stories live. Discover now