خب برخلاف تمام نوشته هام توی این سالا اینبار موضوع جدیدی با ژانر متفاوت شروع کردم که از خط اولش همه چیز سافته و خبری از دنیای فانتزی یا وحشت و آینده پیچیده نیست!
پایه و اساس این داستان نامه رسان و نویسنده نوجونمون هستن که یه تابستون دلنشین، پاییز زیبا و زمستونی پر ماجرا و شاید کمی دلتنگی رو باهاشون در پیش داشته باشیم
این دومین باره که یکی از فیکشنام رو اینجا آپلود میکنم.امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
کاپل اصلی تهکوکه و انقدر ماجرا حول محور اونا میچرخه که حضور کرکتر های دیگه خیلی کم پیش میاد.
YOU ARE READING
Letter
Fanfiction_و تنها لبخندت لحظه ای که نامه جدید رو دستت میدم.کاش اونی که مایل ها ازت دور بود و هر روز براش مشغول نوشتن بودی من بودم اما حیف که من فقط یه پستچی سادم... تایم اپ: جمعه ها ژانر:روزمرگی_مدرسه ای_کلاسیک_سافت