part 6

8.6K 980 148
                                    


صبح با دل درد بیدار شدم و دیدم بغل تهیونگم دل دردم بد شده بود آروم تهیونگ رو
تکون دادم

+ ددی

_ جانم بیب

+ دلم درد میکنه

_ الان برات کاهنده میارم
و رفت وبا کاهنده برگشت بهتر شدم

+ ممنون .... ددی

_ خواهش

_ کوک تو گواهینامه داری

+ آره

خب بیا بریم کارت دارم
رفتیم تا به یه پارکینگ بزرگ رسیدیم درش رو
با ریموت باز کرد

+ وای اینا همه ماله توئه

_ آره خب

+ چقدر خوشکلن

_دوست داری یکیش رو برداری

+ واقعا

_اهوم

پریدم توی بغلش و پاهامو دورش حلقه کردم
بعد از اینکه فهمیدم چیکار کردم با خجالت میخواستم بیام پایین که دستش رو زیر داشتم
گذاشت و من رو بالا تر کشید 

با تعجب بهش نگاه کردم که من رو روی یکی
از ماشین ها خم کرد
آروم صورتش رو نزدیک صورتم کرد
+ د...د..
_ ششش بیبی

روی لبهام گفت
صورتشو جلو تر آورد و لبهاش رو خیلی آروم
و با آرامش روز لب هام قرار داد خیلی
عاشقانه بود
فقط عشق بود ، نه هیچ حسه دیگه ای
آروم لب هاشو رو از روی لب هام
برداشت و بهم نگاه کرد

مثل لبو شده بودم

_ میدونستی تو میشی لونای پکه کیم

+ تتتو من رو به عنوان جفتت قبول کردی ؟

_ معلومه

با خوشحالی بوسه ای روی گونش گذاشتم

_ خب حالا بریم سره اصل مطلب کدوم ماشین رو میخوای

کوک با ذوق که سعی در پنهان کردنش داشت به ماشین ها رو نگاه کرد و با دستش به یکی از اونها اشاره کرد

کوک با ذوق که سعی در پنهان کردنش داشت به ماشین ها رو نگاه کرد و با دستش به یکی از اونها اشاره کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

( ماشینه که انتخاب کرد 🙂💔)

_ اوکی این دیگه ماله تو ئه

+ ممنونم ( با ذوق )

خب کوک وقتی هیتت تموم شد باید به اعضای پک معرفیت کنم  و تو رو به عنوان جفتم اعلام کنم

_ باشه ولی زود نیست.

+ کوک من دوست دارم شک داری؟

_ نه به هیچ وجه .  باشه
رفتیم توی عمارت و صبحانمون رو خوردیم .

کلی کار داشتیم .
_________________

Beautiful LonelyWhere stories live. Discover now