part 18

3.7K 416 52
                                    

دوکی :  آقای کیم بهتون تبریک میگم همسرتون باردارن

_ ممنونم
تهیونگ خیلی خوشحال شد ولی میخواست نشون نده

_ چند ماهشه

دوک : حدود یک ماه

ته رفت پیش کوک

کوک مناظر به چهره ته نگاه کرد
ته بهش نزدیک شد

تن نحیفش رو آروم بغل کرد و بوسه ای با عشق روی لب هاش گذاشت

_ کوک ما داریم مادر پدر میشیم

+ چ چ ی میگی
+ وا  قعا

+ چ چ ی میگی + وا  قعا

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.


_ آره عشقم

+ وای
و ته رو محکم بغل کرد
+ دوست دارم
_ عزیزم

+ بر بر یم خونه

_ آره پاشو

رفتن تو ماشین و به سمت خونه حرکت کردن

ته بدون حرف پیاده شد کوک رو براید استایل بغل کرد و رفتن بالا 

+ چی کار میکنی
_ کوک چند تا قانون میزاریم

رفتم تو اتاقشون لباس هاشون رو عوض کردن و اومدن پایین

_ کوک از این به بعد

چیزی بلند نمیکنی

خیلی غذا میخوری

ورزش فراموش نشه

و هر چی شد به دکترت میگی

+ واییی باشه

ته گوشیش رو برداشت و زنگ زد به دوکی

_ الو
دوکی : سلام مستر کیم

_ توی دوران بار داری رابطه نباید داشته باشیم

دوک : مشکلی نیست ولی ماه سوم نباید رابطه داشته باشید و در اواخر رابطه برین آب در مانی

_ باشه ممنون

و قطع کرد

+ ته
_ بله عزیزم

+ من چند ماهمه

_ یک ماهته

+ واییی یعنی تولمون دوماه دیگه میاد

_ آره
+ فردا یه مهمونی بگیریم هیونگا و توان رو دعوت کنیم بهشون بگیم

_ امم فکر خوبیه

߷߷߷߷߷߷߷߷߷߷߷߷߷߷

سلام 😑

اینم پارت 18

امیدوارم خوشتون بیاد  😂😁

میخواستم کوک رو مریض کنم دلم نیومد 🤐😬😂

ووت و کامنت پلیز

بای دیگه 🤐😑😂

Beautiful LonelyTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang