مثله همیشه روی تخت لم داده بودم و به سقف زل زده بودم که صدای زنگ گوشیم اومد
_ چته
+ خیلی بیشعوری
_ لوکیشن پت شاپ رو بفرست
+ فرستادم بی فانوص
_ بای دیوص
گوشی رو قطع کردم و رفتم تو مسیج هام با نامجون
لوکیشن رو نگاه کردم
زیاد با خونم فاصله نداشت (خونش بالا شهره 😂)با هزار بدبختی از جام بلند شدم
رفتم صورتم و شستم
از دستشویی اومدم بیرون و سمت اتاق لباسم رفتم
رفتم تو ، یه شلوار اسلش با یه تیشرت لش برداشتم پوشیدم
و کفش های لژ دارم رو پوشیدم
خودم زو تو آینه نگاه کردم یه چیز کم بود
یه هد مشکی در آوردم روی سرم گذاشتم و چوکرم رو بستم_ جوننن مستر کیممم
از اتاق لباسم اومدم بیرون ، گوشیم رو برداشتم گذاشتم تو جیبم
درو باز کردم رفتم تو آسانسور
بعد یک مین در آسانسور رو بازیدم رفتم پارکینگ
ماشین بوگاتیمو برداشتم روشن کردم و رفتم به سوی پت شاپ
نامی هم میومد در پت شاپ که باهم بریم
______________________
سلام سلام 😁😁
بچه ها خبین چ خبر چ میکنید 😛
پارت بعد سریع آپ میشه 😂
چون خب بیکارم
البته فعلا 🥴😒خب ته تو این فیک مهربونه ( نه مثله پریه مهربون 😂 )
خب کار ندارین 🤨
باییی😂😛
YOU ARE READING
Cute Baby
Fanfictionتهیونگ بیست ساله یه بچه پولداره و وضع مالیش عالیه چی میشه اگه برای خرید حیوان خونگی بره پت شاپ و ..... ژانر : اسمات - فلاف - هپی اند - ددی کینگ- امپرگ کاپل : ویکوک پایان یافته