𝚜𝚒𝚡 𝚙𝚊𝚛𝚝 🍼👶🏻

6.9K 897 91
                                    


+ تههه
_ چیه نام

+ من گشن...
...صدای آیفون اومد*

_ غذا انگار رسید

رفتم در رو باز کردم

* سلام پیتزاتون رو آوردم

_ اوه ازتون ممنونم
پیتزا رو حساب کردم در رو بستم و اومدم داخل پیش نام

پیتزا رو روی عسلی گذاشتم

_ بیا اینم غذا

نامجون مثه قحطی زده ها پیتزا رو باز کرد و شروع کرد به خوردن

_ ایشش
اولین ای که رو توی دهنم گذاشتم

_ اوم خوبه

+ عالیه
_ بخور تا نمردی
+ خفه ته

بعد از چند مین غذامون تموم شد

_ کوکییی

+ چته

فک کنم بیدار شده
مثه جن زده ها بلند شدم رفتم تو اتاقم
لونه کوک رو نگاه کردم واییی
اون بیدار شده بود و از ترس داخل لونش کز کرده بود

به سرعت بغلش کردم
_ کوکیی

کوکی خودش رو بهم میمالوند و خیلی نرم بود

_ یا *خنده* کوکیی

کوکی به دست از اتاق رفتم بیرون و رفتم پیش نامجون

+ اوووو کوکیی

+ بده بغلم
_ مواظب باش
+ گه نخور

نام کوکی رو گرفت وایی خدا یه من
کوکی اندازه یه کف دست نام بود و تو دست نام جا میشد
کوکو با کنجکاوی به نام نگاه میکرد و نام هم
وقت بود از شدت  کیوتی کوک

غش کنه

+ غذا شو بهش دادی

_ اهوم
+ یکم ولش کن تو اتاق بچرخه

_ بزارش

نامجونو کوکی رو ول کرد و کوکی به سرعت دوید سمته من

زیر پاهام ایستاده بود و بپر بپر میکرد که من بگیرمش

سریع نشستم رو کاناپه گرفتمش تو بغلم

_ منو دوسداری
انگشتم رو گذاشتم روی دست هایه کوچولوش
خودشو میمالوند به انگشتم

دوست داشتم بگیرمش تو بغلم تا میخوره فشارش بدم

________________________

های 😁

کوکی رو دیدین 😜

از صاحبش خوشش میاد
صاحبش هم دوسش داره 😂
پارت بعد میرن پارتیی
با کوکی😝🤫

خب دیگه

بای😁

Cute BabyNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ