𝚎𝚕𝚊𝚟𝚎𝚗 𝚙𝚊𝚛𝚝 🍼👶🏻

6.6K 799 108
                                        

تهیونگ بدون اینکه دست خودش باشه بدنش گر گرفت

_ ک..کوک..ی آهه

کوک با نگرانی بهش نگاه کرد و بغض کرد

+ چیشده ددی هق هق چی شدی هق

تهیونگ راست کرده بود

کوک بدون هیچ پوششی رو پاهاش نشسته بود و همین چند دقیقه پیش بوسش کرده بود و بهش گفته لود دوست دارم

_ به ددی کمک میکنی

+ باید چیکار کنم هق

ته بدون هیچ حرفی لباشو روی لبای کوک کوبوند

_ امم

+ میخوای همون کارو باهام بکنی که با اون دختره کلدی

تهیونگ با تعجب بهش نگاه کرد
_ چ..چی میگی کوک من ...

کوک به دیک ته اشاره کرد
+ این رو کردی توی یه سوراخ

+ من اونجا بودم
دستشو سمت باسنش برد
دستشو سمت سوراخش بردم و یکم باهاش ور رفت

+ آمم منم دارم
میتونم اینطور بهت کمک کنم ؟

کوک با چشمای مظلومش به تهیونگ نگاه کرد
ته داشت از تعجب شاخ در می آورد

از اونطرف دیکش بهش فشار آورده بود

_ تو .. به من کمک میکنی ؟

+ آره هرچی ددی بگه

ته با چشمای خونی کوک رو براید استایل بلند کرد و سمت اتاق رفت

سریع انداختش روی تخت و روش خیمه زد

لباشو روی لباش گذاشت و حین اون لباسای خودشو در می آورد

لباشو از روی لبای کوک برداشت و سمت نیپلش رفت

+ آهههه
با شنیدن صدای ناله اون خرگوش هورنی تر شد

______________

اسماتش پارت بعد 😂

هرچقدر دوس دارین فحش بدین🤲🏻🤧😂

خب دیگه بای 😂😁

Cute BabyOù les histoires vivent. Découvrez maintenant