صبح با حس کردن نفس کشیدن یه نفر توی گردنش از خواب بیدار شد بعد از یکم نگاه کردن و آنالیز کردن دور و ورش فهمید که کوکی کنارش خوابه
دستشو روی سرش گذاشت و نوازش وارانه دستشو روی سر کوک کشید
کوک با حس دست ته هوم آرومی گف و لای پلاکش رو آروم باز کرد
با دهنش ملچ ملوچی کرد و و لب پایینیش رو جلو آورد
با دیدن چشمای ته چشماش رو درشت کرد و به ته زل زد
............
+ ددی
_ جانم
ته یکم خجالت کشید که دیشب کوک رو زده چیکار کرده
_ بریم حموم ؟
+ باش ددییی
بلند شد که نفسش حبس شد و بغض گلوش رو گرفت
افتاد روی تخت و شروع کرد به گریه کردن
+ آییی هیه هیق ددددییییی درد دارههه هق هق
ته آروم بغلش کرد و توی بغلش جاش داد
_ هیش آروم عزیزم
دستشو پشت کمر کوک گذاشت و بوسه آرومی روی لباش گذاشت
رفت سما حمام
و داخل شد
کوک رو لبه وان گذاشت و وان رو پر کرد
بعد از چند مین توی آب ولرم نشست و کوک رو جلوی خودش قرار داد
بوسه ای روی سرشونه های کوک گذاشت موهاش رو نوازش کرد
________________
های بچز
اینم پارت بعد
خب مرسی فیک رو میخونید
بای ♥️
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Cute Baby
Фанфикшнتهیونگ بیست ساله یه بچه پولداره و وضع مالیش عالیه چی میشه اگه برای خرید حیوان خونگی بره پت شاپ و ..... ژانر : اسمات - فلاف - هپی اند - ددی کینگ- امپرگ کاپل : ویکوک پایان یافته
