میخوام بکنم تو کونم😒+اعتراف 1

3.4K 329 24
                                    

_چی شد؟
+هیچی فقط نگران بودن
_کی بود حالا؟
+ام هیونگام
_اها
+ميگما شیرموز داری؟
_شیرموز؟ میخوای چیکار؟
+میخوام بکنم تو کونم😐
_عه
+سوالای چرت و پرت میپرسیا خب میخوام بنوشم
_شیرموز که نه ولی شیر و توت فرنگی هستش
+یس همونم خوبه
سریع لباساشو پوشید و بپر بپر کنان از اتاق خارج شد
تهیونگ آهی کشید(ahhhhhh مثل الویه😂)

جونگکوک درِ یخچال و باز کرد و با دیدنه شیر میهن(😂😂) و توت فرنگی چشماش برق زد
+اخی من فداتون بشم جون دلام
اونا رو با احترام روی میز گذاشت و بعد بشقاب و لیوانی رو برداشت

شیر و تو لیوان ریخت و توت فرنگی رو توی بشقاب چید
تهیونگ همونطور که موهاشو با حوله خشک می‌کرد جلو اومد
_یام یام
+بیا بوخور بیب
_چرا اینطوری حرف میزنی😂
+همینطوری
اینو گفت و خودشو جلو کشید
+چطوری انقد خوشگلی؟
_ام.... نمیدونم؟
+ها ها
تهیونگ لبخند شیرینی زد
+خوردن شیر*(خیلی واضح براتون توضیح میدم😌😂)
_اوووم کوک منم شیر میخوام
+بیا بریزم برات
_اون نه
جلو تر اومدن و لبای شیریه کوک و لیس زد
_واو خیلی خوشمزه است
کوک با شرم دستاشو رو صورتش گذاشت
+چکار کردی ته
_منظورت چیه؟ من فقط لبای عشقم و چشیدم
+ایش
جونگکوک شیر و توت فرنگی شو خورد و بعد از زیر نگاهه ستاره بارونه تهیونگ فرار کرد
+خب دوست پسر عزیزم بیا من و برسون
تهیونگ اول برای دوست پسر خطاب شدنش ذوق کرد ولی با فکر اینکه کوک میخواد بره پَکَر شد
_نمی‌شه نری حالا؟ (🥺)
جونگکوک نگاهی به صورته مظلومش کرد و خندید
+جای دور که نمیرم فردا همو می‌بینیم
_خب دلم تنگ میشه
جونگکوک تهیونگ و بغل کرد
+انقد لوس نباش
_ایش لوس خودتی
+باشه باشه
+خب میرسونیم؟
تهیونگ شونه هاش آویزون شد
_باشه بزار لباش بپوشم
جونگکوک خندید و منتظر شد

بعد از 10 دقیقه تهیونگ حاضر و آماده اومد و باهم به پارکینگ رفتن
+این ماشینا.... همش مال توعه؟
_اره
+شوخی میکنی؟
_چرا باید شوخی بکنم؟
جونگکوک جیغ نه چندان مردونه ای زد و پرید بغل ته
+تهیونگی میدونی که چقد دوست دارم؟
_خنده*اره میدونم
+خوبه پس من رانندگی کنم؟
_باشه فقط به کشتنمون ندی
+اهِی من یه راننده ی بین المللی ام لیتل بچ
_او یااااا
+خب کدوم ماشین مناسبه یه مرد جنتلمنه؟
_اممممم پورشه چطوره؟
+اوکی لت گووو
_لت گیریت
جونگکوک سوار پورشه ی سفید شد و بعد از اینکه تهیونگ کمربندشو بست نیشخندی زد و پاشو رو گاز گذاشت
_هیننن آروم تر کوک
+چیه نکنه می‌ترسی؟
تهیونگ انگار که غرورش جریحه دار شده باشه نفس های سنگینی کشید و با حرص رو کرد به کوک
_نخیرم
+پس خوبه
گفت و تند تر روند
بعد از 20 دیقه جونگکوک به خونه رسید و لاستیک های ماشین نفس راحتی کشیدن(😂)
_اخیش
تهیونگ زیر لب گفت و رو کرد به کوک
_اینجا خونه تونه؟
+اره
_مامان بابات هستن؟
+اوه.... مامان بابام امریکان
_پس تنها زندگی میکنی؟
+نه با دوستام
تهیونگ رگ غیرتش زد بالا
_با کودوم دوستات؟
+یونگی و جیمین بعدشم اونا باهم قرار میزارن نگران نباش
_اها پس خوبه
+جناب اگه اجازه بدین من برم
_هوم فردا میبینمت
+باشه
کوک کمربندشو باز کرد و جلو اومد،لباشو روی گردنه تهیونگ گذاشت و مکید
_اوممم.... چیکار میکنی.... اههه.. کوک
جونگکوک بعد چند ثانیه از ته دل کند و عقب رفت
+یه نگاه به گردنم بنداز تو
+خاستم تلافی کنم
_ایگووو کیوت
+من میرم دیگه
گفت و از ماشین پیاده شد
تهیونگ منتظر شد و وقتی جونگکوک وارد خونه شد سمت
خونش رفت
.
.
.
جیمین با صدای زنگ از جاش پرید و دم آیفون رفت
با دیدن کوک نفس راحتی کشید و در و باز کرد
-کی بود؟
'کوک
در باز شد و کوک وارد شد
سرشو پایین گرفت و سعی کرد آروم به اتاقش بره ک....
' جئون جونگکوککککککک
جیمین داد زد و یونگی از جاش پرید
-چی شده جیم؟
با بهت گفت و بعد چشمش به جونگکوک که لباش کبود شده بود و گردنش پر از مارک بود......
-چه بلایی سرت اومده کوک؟
' کار کی بوده؟ نکنه باهات کاری کردن؟
جونگکوک آب دهنش و قورت داد،به چشمای اشکیه جیمین نگاه کرد
+من.... با یکی قرار میزارم
'چیییی؟
برعکس جیمین که قیافه اش شبیه سکته(خدا نکنه) ایا شده بود یونگی کاملا ریلکس بود
-با کی؟
+رییسم
-کیم تهیونگ؟
+اره
-خوبه برو اتاقت
' چی؟ ولی یونگ
-هیس
'ایش
جونگکوک سمت اتاقش پا تند کرد و خودش و رو تخت انداخت
+آب از سرم گذشت هوف
چشماشو رو هم گذاشت و سعی کرد بخوابه

I want you Where stories live. Discover now