اون منو دوست داره😐🤝

3.2K 484 45
                                    


[تو این پارت 4 تا شخصیته جدید میاد که همشون با =این علامتن]
تهیونگ به ساعت نگاه کرد
الان دیگه وقته رفتن بود
_جونگکوک میتونی بری خونه
جونگکوک خمیازه ای کشید و بدنش و تاب داد
+اخیششش خسته شدم
_میخوای برسونمت؟
جونگکوک لبخنده بزرگی زد
رفتن به خونه اونم با کراشم؟
کیه که دلش نخواد
+اره اره
با ذوق گفت و تهیونگ از جاش بلند شد و کتش و پوشید
_پس بریم
خواستن برن بیرون که چند نفر ریختن داخل
_اینجا چیکار میکنید؟
تهیونگ به کارمند های دپارتمان حساب رسی گفت
اونا آدمای خوشگذرونی بودن و همش دنباله دورهمی
جکسون لبخندی زد
=رئیس نا سلامتی کارمنده جدید داریم ها
3 نفره دیگه هم با سر تایید کردن
سوجون و سوهو و جوکیونگ (زیبایی حقیقی رو ریختم تو ماستا😂) کمی جلوتر اومدن
جوکیونگ لبخندی زد که لثه هاش معلوم شد
=آقای کیم خودتون که میدونید اگه نریم دورهمی و مشروب نزنیم بد شگونی داره
سوهو جلو تر اومد
=رئیس شما که نمیخوای این کارمنده جذاب مون و از دست بدیم؟
سوجون چشماشو ریز کرد و جلو اومد
دوست پسرش از یکی دیگه تعریف کرده بود؟
نچ نچ نچ
(خیلی بهم میان خب🥺😂)
=دارلینگ از من جذاب تر؟
سوهو خنده ای کرد
=ایگووو سوجون شی از تو جذاب تر نداریم اصلا
جونگکوک و جوکیونگ خندیدن و تهیونگ محوه بانیش بود
_خب لاس ممنوع لطفا
_و بریم رستورانه همیشگی
جکسون سوتی زد و بقیه ام با خوشحالی به پایین رفتن
سوهو و سوجون و جوکیونگ و جکسون که ماشین نداشتند فقط میموند تهیونگ(بقیه خبر ندارن کوک ماشین داره الان میگرخن😂)
تهیونگ نگاهی به ماشینش کرد
سه نفر بیشتر جا نمیشد(از این ماشین جدیداست😎😂)
جونگکوک تک خنده ای کرد
از اونجایی که همه توی ماشین جا نمیشدن اونم میتونست چند نفر و ببره
+منم ماشین دارم اگه می‌خواین
_عه چه خوب
جکسون از خدا خواسته از جاش پرید
=من با کارمنده جدیده میام
_اوه اسمم و نگفتم نه؟ من جئون جونگکوکم
بقیه سری تکون دادن
بالاخره که قرار بود پسرک و با سوالاشون سوراخ کنن
جونگکوک و تهیونگ به پارکینگ رفتن تهیونگ با مرسدسِ مشکی و جونگکوک با لامبورگینی سبزش بیرون اومدن
کارمندا دهنشون باز مونده بود و فکشون به آسفالت چسبیده بود چون واقعا انتظار نداشتن جئون یه همچین ماشینی داشته باشه
+خب هر کی میخواد بیاد سوارشه
سوهو و سوجون سواره ماشینه کیم شدن و جکسون و جوکیونگ سواره جئون
.
.
.
.

جکسون که جلو نشسته بود رو کرد به جونگکوک
=جونگکوک شی شما چرا اومدین شرکتِ ما؟
+ام برای کار؟
جوکیونگ خندید
=آقای جئون ما کار می‌کنیم که پول دربیاریم شما که نیاز به پول ندارین
+من دو هفته پیش با دوتا از دوستای صمیمیم اومدم سئول (جیمین و یونگی رو میگه💦😂) با اونام زندگی میکنم
+دیدم اونا تو شرکت کار میکنن گفتم منم بیکار نشینم
جکسون که راضی نشده بود کمی تو جاش تکون خورد و تا رسیدن به مقصد چیزی نگفت
جونگکوک رستورانِ زیبا رو دید و پیاده شد
جوکیونگ پرید سمته تهیونگ و این از چشمِ جونگکوک دور نموند پس اونم خیلی سریع رفت نزدیکه تهیونگش و چسبید بهش
_چیکار.....میکنی جونگکوک
ضربانِ قلبه پسره بزرگتر روی هزار بود
جونگکوک با حرص زمزمه کرد
+مگه نمیبینی دختره عینه کنه چسبیده بهت؟
تهیونگ نیشخندی زد
_دوست نداری من سر و سامون بگیرم رفیق؟
رفیق و از قصد گفت
ولی ایکاش نمی‌گفت چون بد زد تو پرو بالِ جونگکوک
+یعنی.... تو دوسش داری؟
با بغض گفت
خودشم نمیدونست چرا
با اینکه میدونست تهیونگ استریته و به جونگکوک فقط به عنوان یه دوست فکر میکنه

تهیونگ که دید ریده دستِ جونگکوک و گرفت رفت و سر میزی که بقیه کمی قبل نشسته بودن نشوند و خودش کنارش قرار گرفت
جونگکوک تو خودش جمع شد و دو تا آبجو سفارش داد
_جئون زیاد ننوش
جونگکوک که دو تا لیوان و داده بود بالا نچی کرد و بیشتر نوشید آبجو هنوز اثر نکرده بود پس با خودش گفت که بقیه ام بهش معرفی بشن
+هوم خب بگین
+اسمتون چیه همکارا
گقت و مستانه خنديد
انگار که لیوانه سوم مستش کرده بود
=خب اول من شروع میکنم همکار
=من لی سوهو ام دوست پسره این آقا خوشگله که اسمش هان سوجونه
سوجون بلند شد
=من و میگه
مثله اینکه سوجون مست کرده بود
=منم ایم جوکیونگم
جونگکوک از جاش بلند شد
+هوم جوکیونگ شی
اسمش و صدا کرد و انگشتِ اشارشو و با تهدید بالا اورد
+زیاد دور و ورِ تهیونگه من
جونگکوک با مالکیت گفت و دلِ تهیونگ و برای بار هزارم لرزوند
+من نپلک
+من حوصله ی رقیب عشقی ندارم فهمیدی؟
تهیونگ از اعترافه غیر مستقیم چشماش گشاد شد
یعنی جونگکوک من و دوست داره؟
با خودش فکر کرد و یهو از جاش بلند شد و بعد از لبخنده کج و کُله ای اون جمعِ متشنج و با جونگکوک ترک کرد
پسر و توی ماشین گذاشت و سمته خونه حرکت کرد
_اون من و دوست داره
_اون من و دوست داررررره
با داد گفت و جونگکوک و از جاش پروند
+چی؟ کی تورو دوست داره؟
+فقط یه اسم بده
+خودم تیکه تیکه اش میکنم
_______________________
هاتر خیلی خوبه🤝🤣
و اینکه لطفا کامنت بزارین و نظر بدین👫😂
850 کلمه😎😐

I want you Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin