نقشه ی جدید:
اون ایونت لعنتی یه دردسر تمام عیار بود!
لباسهایی که باید میپوشید باز بود و تمام گردنش رو به نمایش میزاشت و اون وانگ لعنتی با چشمهای حریصش درست در مقابلش نشسته و نگاهش میکرد!تجربه ی یه تجاوز جنسی تمام عیار ...
وقتی حتی هیچ لمسی در کار نیست ، اما اونقدر زننده و بیشرمانه نگاهت میکنه، که حس میکنی با تنی لخت و بی دفاع در برابر یه متجاوز بیشرم قرار گرفتی!و این همون حس وحشتناکی بود که ییبو در تمام فوتوشاتای اون روز تجربه کرده بود!
و همین حس نامطلوب و وحشتناک باعث شد که بارها و بارها اشتباه کنه ، و با صدای اعتراض عکاس روبرو بشه!
با عذرخواهی و شرمندگی سرشو تکون داد و سعی کرد روی کارش تمرکز بیشتری داشته باشه!
در فاصله ی کوتاهی که برای تجدید میکاپ و استراحت بهش داده شده بود، با عجله وارد اتاق استراحت شد و تن خسته شو روی کاناپه رها کرد!
KAMU SEDANG MEMBACA
Mine
Fiksi PenggemarMine تمام شده📗📕 ییبو با نفسی عمیق کنار گوشش لب زد: دوستت دارم! و نفس جان برید! با اینکه ییبو چند باری این جمله رو بهش گفته بود، اما شنیدنش هربار هیجانزده و خوشحالش میکرد! ماهیچه های سختش به آرامی رها شد و خودشو در این آغوش رها کرد! ییبو دوباره...